۴ پاسخ

سلام عزیزم مبارکه با کدوم پزشک

بسلامتی و مبارکی عزیزم❤

مبارک باشه عزیزم

ب سلامتی .آره دقیقا سوند خیلی حس چندشیه

سوال های مرتبط

مامان نفس مامان نفس ۲ ماهگی
#تجربه زایمان سزارین
سلام خانوما امیدوارم ک خوب باشین
من چند روزی هست زایمان کردم سزارین اختیاری پیش خانم دکتر فریبا حقی
من بیهوشی و انتخاب کردم چون از اتاق عمل میترسیدم و خداروشکر خیلی بیهوشی خوب بود حتی موقعی ک شکمم و فشار دادن من اصلا متوجه نشدم چون بیهوش بودم و پمپ درد داشتم خیلی پمپ درد عالی بود بعد از اینکه بهوش اومدم اصلا درد نداشتم فقط تنها جایی ک اذیت شدم موقع سوند بود چون پاهام و باز نکردم پرستار عصبانی شد و بدجور سوند بهم وصل کردن از من به شما نصیحت همکاری کنین و مثل من خودتون سفت نکنین ک بدجور اذیت میشین و از بیهوشی اصلا نترسین و حتما حتما پمپ درد بگیرین واقعا ارزش داره چون بعدش درد ندارین من وقتی بهوش اومدم دیدم دخمل قشنگم و آوردن کنارم بهترین لحظه زندگیم بود امیدوارم همه خانوما بسلامتی و دلخوش زایمان کنن و بچه هاشون و سالم و سلامت بغل بگیرن بیان خونه😍خانوما اصلا از زایمان نترسین خودم خیلی میترسیدم ولی اصلا چیز سختی نیست..‌‌..
اگه سوالی داشتین بپرسین جواب میدم 😍
مامان چال لپ خانم😍 مامان چال لپ خانم😍 ۹ ماهگی
تجربه زایمان
من ۱۱/۱۱ تو بیمارستان یاس سپید تهران سزارین اختیاری شدم ساعت ۱۲:۰۵ بامداد شدیدا میترسیدم و فوبیا داشتم ۱۰هم شب ساعت ۱۰ رفتمبیمارستان برای بستری اول ضربان قلب رو چک کردن بعد هم آنجوکت زدن ک یکم درد داشت در حد سرم بعد هم سوند ک من شل کردم فقط یکم سوزید وگرنه درد نداشت... بعد هم رفتیم سراغ اتاق عمل ک داشتم از ترس روانی میشدم نشستم رو تخت بی حس کنن شونه هامو انداختم شل کردم یکم درد داشت اونم بعدش دیگ فقط میترسیدم فقط فقط فقط ترررس داشتم ک دیگ بچمون نشونم دادن وای خدای بزرگ حسش بهترین حس دنیا بود کلی اشک ریختم همرو دعا کردم اما وای وای لیانای نازم نرم زیبا بمیرم براش خیلی خوب بود اما ترس داشتم همچنان رفتم ریکاوری لرز داشتم تا بردن بخش و کلا بی حس بودم تا ۲ الی س ساعت بعد دردم شروع شد ک اومدن برام مشکن تزریق کردن من پمپ درد نگرفتم... شیاف زدن برام خودمم برده بودم البته استفاده کردم خلاصه ک فردا صب ساعت ده اومدن سوند رو کشیدن شل کردم زیاد درد نداشت گفتن پاشو راه برو آخخخ این درد داشت واقعیت این بدترین دردش بود بعد هم ک اومدن شکمم رو فشار دادن یا علی اینم خیلی بد بود خلاصه ۶ غروب ۱۲ هم مرخص شدم و اومدم خونه
حقیقتا نترسید شجاع باشید که ترس من باعث شد خیلی خیلی عذاب بکشم پس نترسید شجاع باشید
آواتار مامان 🎀𝑀𝒶𝓎𝓈𝒶🎀 مامان 🎀𝑀𝒶𝓎𝓈𝒶🎀 🎀𝑀𝒶𝓎𝓈𝒶🎀 ۱۴ ماهگی
اي جونم قدمش مبارك
مامان مامان من مامان مامان من ۷ ماهگی
پارت سوم سزارین ❤️🍼👶
رسیدیم به بخش زایشگاه تقریبا ساعت ۵و نیم بود خانمه گفت چی شد برگشتی گفتم کیسه آبم پاره شد و درد دارم خلاصه دردای زایمان داشت منو از پا در می آورد و بچه هم به مثانم فشار می آورد آبریزش زیاد هم داشتم گفتن خانم الان تعویض شیفته و دکتری برای عمل نداریم باید منتظر بمونی تا ساعت ۸ و منی که استرس و دردم زیاد شده بود منو گزاشتم توی زایشگاه و هی دردام بیشتر منو از پا در می آورد فقط به ساعت نگاه میکردم خدایا فقط ۸ بشه اصلا برام مهم نبود دکتر کی باشه فقطمیخاستم از این درد نجات پیدا کنم برام سوند وصل کردن و سرم زدن و منتقلم کردن به اتاق عمل وقتی رسیدم اتاق عمل دکترای بیهوشی اومدم چند دوز آمپول بی حسی زدن و خیلی حس بدی بود پاهام سنگین شده بودن و من تاکید میکردم که بدنم دیر سر میشه و برام یه زره خ‌واب آور هم زدن کم کم منگ شده بودم روی شکمم بتادین ریختن پرده رو کشیدن و دکتر شروع به عمل کرد تو همین حین صدای جیغ دخترم شنیدم خیلی خوشحال شدم نی نی رو یکم گزاشتن کنارم و بعد من رو به ریکاوری و اونو به بخش اطفال منتقل کردن.من توی ریکاوری یکم خونریزی کردم چندتا دارو برام زدن و بعد از اینکه دیدن بی حسی کم شده و میتونم خودم تکون بدم میخاستن منتقل کنند به بخش که من درخواست پمپ درد کردم اونم برام وصل کردن و بردنم بخش