من به خاطر شرایطی بدی که داشتم نتونستم به بچم درست و حسابی شیر بدم و دخترم عادت کرد به شیشه شیر متاسفانه و دیگه سینه ی منو نگرفت،با اینکه شیرم خیلی زیاد بود و فواره میزد و سینم انقدر سنگین میشد مجبور میشدم زیر دوش آب گرم بدوشم،سعادت شیر دادن به بچم رو نداشتم😔 با اینکه شیرم زیاد بود اما نمیخورد و میک نمیرد و کم کم شیرم خشک شد،البته هنوزم اگه فشار بدم چند قطره ازش میاد...
خیلی تلاش کرده بودم،آب قند زدم،روی سینه شیرخشک ریختم با سرنگ،رابط سینه گرفتم،انواع پوزیشن ها و صداهای مختلف رو امتحان کردم،اما هیچ کدوم بچم رو به سینم برنگردوند.
حس عذاب وجدان شدیدی دارم،حس میکنم بچم منو دوست نداره و مادر رو نمیشناسه،حس میکنم خدا منو لایق شیردهی ندونست،لایق ندونست تا از شیرم بچم تغذیه بشه
دیشب تو مهمونی که داشتم برا بچم شیرخشک درست میکردم،عمه ی شوهرم به مادرشوهرم گفت از اول شیرخشک میداد؟
بعد مادرشوهرم گفت آره دیگه چون شیرش کم بود بچه نمیگرفت اینم شیرخشک داد،بعد با یه حالت آخه بیچاره ای منو نگاه کرد
درصورتی که اصلا اینطوری نبود ماجرا....
خیلی دلم شکست،دلم میخواد یه بچه دیگه بیارم تا هرجوری هست بتونم بهش شیر بدم
تو مهمانی ها همش میترسم برا بچم شیر درست کنم،چون باز هرکی ببینه حرف میزنه و ایراد میگیره یا نصیحت میکنه و از خوبی های شیر مادر میگه...
من که عاشق شیردادن بودم،مگه دست خودم بود؟
مگه زوری شیر رو از بچم گرفتم؟خیلی فشار بدی روم هست...

۸ پاسخ

مطمئنا اونموقع شرایط طوری بوده ک نتونستی
اصلا خودت رو سرزنش نکن،الآن از دور نگاه میکنی
اگر بازم تو اون شرایط باشی باز هم همینکار رو میکنی
منن بچم اول بستری بود چون اونجا با سرنگ میدادن بعد سینه من ک کم میومد نمی‌گرفت
من ۳ماه‌میدوشیدم و تو شیشه میدادم
الآن ولی از،سینه میخوره

بیخیال حرف بقیع برات مهم نباشه وگرنه داغون میشی همه بچه ها ک شیر مادر نمیخورن الان دیگ خیلیا شیرخشک میدن بهش فک نکن

منم هميمجوري شدم سه ماه باافسردگي سر كردم آخرم همينجوري شد نگران نباش شيرخشك چيزه بدي نيست شيرسيرش نميكرد
حرف مردم رو ول كن منم افسردگي گرفتم بخاطره حرفاي چرت مردم ولي اخرديدم نابود ميشم ول كردم

اجازه نده كسي بااين حرفا اذيتت كنه، بگو شيرداشتم بچم نميگرفت
وبگو مادر خوب بودن فقط به شيردادن نيست
شيردادن يه قسمت ازوظيفه مادريه همش نيس

و اینم بگم بچه دومم شیرخشکیه
ولی کاملا میشناسه منو سه ماهشه قشنگ توجه می‌کنه

ولی بچه اولیم کاملا مستقل بود و با همه میجوشید بجز خودم

بابا بیخیال حرف مردم
منم بچم نگرفت سینمو
شیرخشک دادم
زخم زبونم زیاد شنیدم
ولی واقعا شیرخشک بهتره
بچت اروم تره

منم دقیقا شرایط شمارو دارم

من از اول شیرم سیرش نمیکرد و کم بود کمکی میخورد تا اینکه حساسیت هم داد به پروتئین گاوی و مجبور شدم شیرم رو قطع کنم
هر کسی منو میدید مجبور بودم براش توضیح بدم و انقدر حس عذاب وجدان شدیدی داشتم ک چرا بچم نباید از من تغذیه کنه‌ بماند که چقدر گریه کردممم...
ولی الان حس میکنم درست ترین تصمیم رو گرفتم چون اولا که بچم سیر نمیشد یکسره سینه من باید دهنش میبود دوما ممکن بود من یه جای رژیم رو اشتباه برم یا هوس کنم یچیز بخورم آسیبش به بچم برسه و دوباره همه جاش پر جوش بشه
اصصصصلا نگران حرف مردم نباش دایه های مهربون تر از مادر زیادن 😏
تو مادرشی و بهتر از همه صلاح بچتو میدونی
و نگران اینم نباش چون شیر نمیدی بچه مادرشو نمیشناسه اون بچه الان فقط تو رو میشناسه با تماس پوستی و ضربان قلبت آروم میشه😍😍😍

سوال های مرتبط

مامان فاطمه مامان فاطمه ۸ ماهگی
مامان مهلا مامان مهلا ۴ ماهگی
چیزی به اسم شیر کمکی به نظرم وجود نداره من شیرم کم بود اما وزن گیری بچم خوب بود داشت ماهی ۱کیلو و ۱۰۰ اضافه میکرد اما همش زیر سینم داشت مک میزد چون سیر نمیشد کامل و بعضی اوقات حجمش خوب میشد بچم راحت بودو راحتم شب میخوابید به جای اینکه دکتر بهم شیر افزا بده مثل قرص دومپریدون ۱۰و یا قرص لاکتاول بده گفت شیر خشک به عنوان کمکی بدم اونم از اون روز تا حالا که شیر خشک خورده دیگه شیرمو کم میخوره وزن گیریش هم شد ماهی ۳۰۰گرم چون هی میخوام شیر خودمو بدم که شیشه شیر و طعم‌شیر خشک از سرش بیفته اما باز آخرش دلم میسوزه از گریه هاش شیرخشکش میدم. اینجوری نه سینمو میخوره نه شیر خشک درست میخوره بچه همه چیش خوب بود زدم خرابش کردم‌حالا همش حسرت میخورم کمکی که این دکترا میگن اشتباهه اگه شیرخشک بخوره دیگه سینت رو‌نمیخوره از من نصیحت اگه بچت وزنگیریش با شیرت خوبه ‌و میخوای شیرت رو بخوره پس اصلا و ابدا نه با قاشق نه با قطره چکون و نه با شیشه شیر به بچت شیر خشک نده که سینت رو‌ بعد یه مدت کم کم ول میکنه و دیگه یه شب میبینی فقط داری شیر خشکش میدی