۸ پاسخ

با بچه کوچیک مسافرت رفتن فقط زهر مار میشه من که اصلا لذت نبردم از بس پسرم اذیت کرد و همش دنبالش بودم

پسر من دیروز تا سوار آسانسور میشدیم چنان گریه میکرد ک ب هیچ عنوان ساکت نمیشد.داخل پاساژم ک میرفتیم گریع میکرد ک بریم بیرون فک میکرد میخایم سوار اسانسور شین

کلا مسافرت با بچه خیلی سخته ما ۶ روز استانبول رفتیم من اصلا دلم نمیخواد تکرار بش از بس سخت گذشت

حالا دختر من بود و نبود من براش فرقی نداره، ولی به باباش خیلی وابسته است
البته گاهی من نباشم هی می‌پرسه مامان کجاست ولی خب زیاد براش مهم نیست خداروشکر 😄

ای وای دختر من تا خونه ننه جونش میره یا حتی با باباش میره بیرون بعد نیم ساعت مامان مامان داره و بغل خودمه گاهی دست چپم میگیره از بس مدام بغلمه

دخترمن یه بدی داره فقط توبغل میره ولی بریم مغازه ای بگه اینوبخر اونوبخریه بهونه میارم طفلی بچم قانع میشه ،یه باررفتیم بازار باخواهرشوهرم ۳ساعت توبغل رفته واومده اومدم خونه نصف شدم

پسر ونم الان رپز سوم اومدیم. دیروز و پریروز خیلی اوکی بود در نر صورت که من باید جلو چشمش باشم ولی امروز دیگه دیوونم کرد انقدر نق زد. حدایا هنوز دو روز دیگه اینحاییم خدا به خیر بگذرونه

حرف میرنه؟

سوال های مرتبط