خواهر من دوتا پشت سر هم تا این سن رسونندم صد سال پسر شدم روزی نیست که خودمو لعنت نکنم اینها ناشکری نیست منو شما و امثال ما دیگه به خدا بریدیم کم آوردیم یکی مثله من خدا. با سر شاهد که همسرمم نبود وقتی بود کمک حال نبود من الان شش ساله کارم شده بارداری زایمان شیر دهی و حالا هم که بسلامتی این دوران گذشت حالا شده جنگ و دعوا و اعصاب خوردی و گریه و خراب کاری و نق و نق. ونق نوزاد هم بودن شبانه روز گریه و بی خوابی حالا هم اختیار یه دستشویی و حمام ندارم چ برسه خواب آسایش و استراحت اما بازم میگم خدایا شکرت
پسر منم پدرمو در اورد ولی تا یک سالگیش بخاطر رفلاکس و کولیک نه خواب داشت نه خوراک نه میذاشت ما بخوابیم کل شب وروز بیدار بودیم میخوابید ذوق میردیم با گریه میخوابید با گریه بیدار میشد و من تمام وجودم پر از استرس میشد عزیزم فقط یاید بگذره وگرنه اینجور بچه ها هیچ راهکاری ندارن متاسفانه
کولیک یارفلاکس نداره حتماگریه هاش دلیل داره
سلام گلم ازاین تاب ریلکسی هابگیربراخابیدن کمکمت میشه بچه خواهرم تواون راحت میخابه
من اگه جای شما بودم یه گهواره تهیه میکردم به جای اینکه انقد خودم دست و کت بذارم برا تکون دادنش .من بچه خودم با گهواره خیلی بهتر اروممیشد
منم شیر ب شیر دارم ۱۴ ماه فاصله دارن
پسر پنج ماهم اسیرم کرده خودمو از دستش میزنم
شیرخشک بهش بده خودتو راحت کن
منم بچه هام شیره به شیره هستن. ۱۳ ماه اختلاف سنی دارن.
دخترم که دنیا اومد تا ۳ماه شیر خودمو میخورد. دقیقا پدرم دراومد. با اینکه پرهیز غذایی داشتم ولی همش نفخ داشت و دلدرد میشد و گریه و گریه .
بعداز ۳ماه دیگه خودش شیرمو پس زد و هرکاری کردم نخورد . شیرخشک دادم. واااااقعا رااااحت شدم. خیلی راضی ام. دو دقیقه ای شیرشو میخوره و سیر میشه دیگه هم دلدرد نشد. منم راحت هر غذایی میخواستم میخوردم.
واسه خوابشم عادتش بده به پستونک و روپام و جای شلوغ بخوابه تا راحت بشه کارن
منم پسرم تا ۸ ماهگی همینجور بی قرار بود وبه شدت گریه میکرد نه خودم نه همسرم شب وروز نداشتیم همسایه ها دیگه صداشون در اومده بود کولیک داشت و شیرم اذیتش میکرد شیر خشک گرفتم که لب نزد تو پتو میخوابوندم که اونم مچ های دستم درد میگرفت مجبوری عادتش دادم رو پام تکون بدم وبخوابونم که از پتو خیلی بهتر بود تا ۶ یا ۸ ماهگی بهتر میشن فقط صبور وبا حوصله باش سعی کن وقتی خوابه خودتم استراحت کنی یا یه تایمی کمک بگیر از خانواده ت اگه نزدیک هستن
خیلی سخته باید تحمل کرد دل منم پر بغض است میگم جای باشم خودمو خالی کنم ک نیست . هی تامیخام از دست غریبی گریه کنم پسرم دوسالشه میبینم هی نگاه میکنه دخترم میاد هی میگه ناراحتی اونم میزنه زیز گریه . شوهرمم ک اصلا درکم نمیکنه فقط همینو بلده بگه کی بچشو جم نکرده خلاصه سختیها تموم میشه خاهر غصه نخور
سلام خانمی من سر دوتا بچه ام زیاد سختی کشیدم دختر بزرگم از ساعت 10شب جیق میزد تا صبح شب وروزم یکی بود تا بزرگ شد این پسرمن الان هشت ماهه تا شش ماه همش جیق میزد دهردکتری هم میبردم بی نتیجه بود بعد خوب شد الان دارم ی نفس راحتی میکشم این روزا تموم میشن ناراحت نباش خواهر پسرمن تا شش ماه باید تو روپوش میزاشتیمش تا بخوابه
الهی بگردم چقد دلم یک بچه کوچییک مخاد گفتین 3 ماهه دلم غش کرد بهش فک کردم
سلام احتمال زیاد قولنج یا کولیک داره پیش متخصص اطفال ببر ک تجربه زیاد داشته باشه، خیلی هاشون اصلا قولنج قبول ندارن و میگن نفخ معده و...
عزیزم کولیک داره.بهتر میشه نگران نباش
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.