سلام خانوما برین دو تا تایپک آخرم رو بخونین ببینین چه روزای بدی رو دارم میگزرونم انقدر از خدا خواستم که.............دیروز مامانا ی گهواره بهم روحیه دادن تصمیم گرفتم دیگه حساسیت نشون ندم ولی شب دو سه بار پسرم رو صدا کردیم توجه نکرد زدم تو نت دیدم نوشته تا ۹ ماهگی وقت داره ولی اگه بعدش به اسم خودش توجه نکنه نشانه اوتیسمه دیگه حالم دست خودم نبود انقدر گریه کردم جیغ کشیدم ک همسرم هم خیلی ناراحت کردم دلم براش می سوزه من خیلی آدم بدیم این فکرا ی بد مثل خوره داره همه وجودم رو میخوره الان سه شبه نه شام میخورم نه سحری اصلا میل ندارم انگار تا خرخره خوردم الان از خدا خواستم یه کاری کنه که امشب اخرین شبی باشه که این حس رو دارم نزر کردم پسرم هیچ مشکلی نداشته باشه سال دیگه شب نوزدهم تو مسجد نزدیک خونمون حلیم بدم تو رو خدا هر کی میتونه برای پسرم دعا کنه دارم یه روز و شبای رو تجربه میکنم که تا به حال اصلا حسش هم نمیکرد م یه جورایی شیطان رفته تو جلدم میخواد نابود م کنه و منو کامل از خدا نا امید کرده یعنی دارم امتحان میشم همش خدا رو قسم میدم میگم منو با بچم امتحان نکن😭😭😭😭😭

۸ پاسخ

اگر اشیا رو تو دستش میگیره به صداهای اطرافش واکنش نشون میده، از گریه شما ناراحت میشه، از خنده شما میخنده، اگه گاهی میترسه، گاهی خوشحال هست و ذوق میکنه، نسبت به احساسات شما بی‌تفاوت نیست، اصلا نگران نباشید. در غیر این صورت پیگیری کنید.

خیلییییی داری سخت میگیری به خودت عزیزم! انقدر زوم نکن رو بچه یکم حساسیت رو کنار بزار با آرامش، توکل کن به خدا ☺️بچت هییییچیش نیست گلم

ان شاءالله که هیج مشگلی نیست

عزیزم اصلا نگران نباش،این چ فکراییه آخه.
به هر چی فکرکنی همون میشه خدایی نکرده دور از جون عزیزان.پس همیشههه به چیزای خوب فکرکن
دختر منم گاهی وقتا هرچقدر صداش میکنیم نگاه نمیکنه حواسشون جای دیگس.
ولی اگه شما ومیشناسه و پیش غریبه ها نمیمونه،و یا به صداها عکس العمل نشون میده و اگه باهاش بازی میکنید خوشش میاد و خوشحال میشه اصلااصلااا نگران نباش.

تاپیکاتو خوندم علاوه بر این اسم و صدا زدن برای بقیه چیزام خیلی استرس داری. اینجوری خودتو نابود میکنی که. بچه هیچ ایرادی نداره. شما حتما رو آرامشت کار کن گلم

بنظر من وسواس فکری گرفتی. بچه اولته؟
احتمالا زیادی حساسی روش. فقط دنبال ایراد میگردی. حساسیتتو کم کن. بچه ها بزرگ میشن کلی به خودت میخندی که چرا انقد همه چیو واسه خودت سخت کرده بودی

خب گلم ببر دکتر

عزیزم به چشمات نگاه میکنه؟؟

سوال های مرتبط

مامان حسین مامان حسین ۱۵ ماهگی
این روزا پر از بغضم و فریاد و گریه ام
پر از نگرانی و استرس
گوشی هم برای شنیدن نیست
هی میام اینجا درد و دل میکنم و از میزنم
دلم میخواد ی دل سیر گریه کنم ولی این مدت نتونستم
حسین از بعد مریض شدنش وابستگیش خیلی به من زیاد شده
قبلا پیش مامانم آروم بود ولی حالا نه
جرات ندارم دستشویی برم
واسه همین نتونستم خودمو خالی کنم، دلم میخواد ی روضه بزارم و بشینم زار بزنم
حسین رو که نگاه میکنم از همه حرکت هاش میترسم، از نگاهش، حرکتاش گریه هاش
میگم نکنه هرچیزی باشه که به تشنج ربط داشته باشه
خدا نصیب دشمن آدم نکنه که ی مادر از همه چی بچش بترسه
به من میگن زیادی دارم حساسیت به خرج میدم
ولی به خدا دست خودم نیست
من ی آدم بی تجربه ام تو این موضوع
من تا چند وقت پیش نمیدونستم نوزاد اصلا تشنج می‌کنه
تشنج نوزاد خطرناک تر از آدم بزرگسال هست چون ممکنه آسیب به مغز بزنه
آنقدر پر از فریاد و گریه ام که فقط خدا می‌دونه و بس
امشب دیگه شوهرم دید آنقدر بی تابم گفت دکتر حسین رو عوض کنیم بریم پیش همونی که دوستت معرفی کرده و دوشنبه وقت گرفتم
جواب ام آی آر هم شوهرم باید بره بگیره
حتی نمی‌دونم جوابش چی هست
حلالم کنید اگر با حرفام شما ها رو هم اذیت میکنم
ولی من کسی رو ندارم باهاش درد و دل کنم
اگر کسی این روزا یا حرفام اذیته من از دوستی حذف کنه
چون نمیخوام کسی رو آزار بدم