ببخشیدااا ولی چرا هنوز نتونستین با بچه اول کنار بیاین و بهش آرامش بدین و کاری کنید به شما عادت کنه بفکر بچه دوم افتادین؟دختر منم نوزادی خیلی خیلی گریه میکرد چند شب پیش مامانم رفتم ولی دیگه همه کارش با خودم و شوهرم بود قرار نیست اگه بچه ی من نا آرومه بندازمش گردن کس دیگه 🙄بچه همینه دیگه گناه داره وقت براش بذار
باید وقت بیشتری باهاش بگذرونین و بیشتر پیش خودتون بمونه تا کم کم عادت کنه چون بیشتر پیش پدر و مادرتون بوده اونا رو مادر و... خودش میدونه
بهش زمان بدین و وقت بیشتری بذارین حل میشه ب مرور
شما باید باهاش وقت بیشتری بگذرونید.اون بچه ،شما رو مادر و پدر نمیدونه.یه مدت از محل کارتون مرخصی بگیرید و باهاش باشید به نظر من.
ببخشید شما مرخصی زایمان نداشتین؟ از چند ماهگی رفتین سرکار؟
خواهشا خواهشا خواهشا با دخترتون برین مشاوره، خواهرانه میگم بهتون نزارین بیشتر از این آسیب ببینه شما تایم زیادی سرکار هستین و کلا بچه زمان کمی با شماست
البته اگه تایم با کیفیتی باشه اشکال نداره ولی کلا بچه از اول آدمای امن و مهم زندگیشو پدر و مادر شما میدونه و باید هرچه سریعتر این مورد رو حل کنین
فقط یه مشاور با تجربه میتونه راهکار خوب بده
شما باید به خانوادت بگین شب بیان خونه شما
نه اینکه شما بری خونه مادرت
شما بگو چندروز بیان شب خونه شما و بعد چند شب دیگه دخترتون خوابید بزن خونه شون
وای من اصلا نمیتونم بدون وحترم باشم حتی شبم تو اتاق خودش نمیزارن تا الانم هیج جا نمونده و پیش هیچ کسم نمیزارم
این طبیعیه عزیزم چون بچه از اول با اونا بزرگ شده باید یواش یواش سعی کنی از اونا دورشون کنی باهاش برو پارک خودت و بچت هیچکس نباشه براش اسباب بازی بخر خوراکی بخر محبتت رو بیشتر کن تو خونه خودت چیزایی رو براش اماده کن ک میدونی خیلی دوست داره تا عادت کنه به خودت باید بهش زمان بدی
سلام عزیزم عروس خواهر شوهرم ی پسر دنیا اورد بعد ناخواسته سریع باردار شد دو قلو پسر نتونست یکیش رو نگه داره داد خواهرش و هزینه هاش رو پرداخت میکنه تا روزی که بتونه بیاره که هنوزم به قول خودش آمادگیه سه تا بچه رو نداره . حالا عجیب اینجاست خانواده خواهر وابسته شدن و بچه به خاله هم مادر میگه اما وقتی مادرش رو میبینه انقدر گریه میکنه که پیشش باشه و فقطم میره بغلش خیلی دلم برای بچه می سوزه فردا بزرگ بشه هزار تا سوال داره که چرا منو نبردی خونه و.... . الانم ازین گفته ها منظورم اینه تمام سعیت رو کن که به خودت وابستش کنی شده شبا با جایزه بیاری خونه و تو بغلت بخوابونی این کارو کن ، چون دختر بچه ست بیشتر تو آینده به شما احتیاج داره❤️
بهترین کار رفتن به مسافرته هم از خانواده شما یکم دور میشه هم بیشتر با خودتون وقت میگذرونه
عزیزم ما هم فامیل داشتیم بچش بدنیا اومد برا شوهرش مشکلی پیش اومد و دامن این بنده خدا هم گرفت و تا چند سال سه چهار سال پیش عمه بچه بود و دیگه با عمه اخت گرفته بود بهش میگفت مامان و به مامانش میگفت زن دایی
مامانش کلی باهاش وفت میمیگذروند تفریح و هرکاری فکرش بکنی انجام میداد کم بزرگتر شد هشت نه سالش بود تازه فهمید چه خبره با همون زبون بچگی اش میگفت خدایا این چ بلایی بود ک سرم اومد چرا من باید اینجوری باشم
الان دیگه با مامان و باباشه اما فکر کن این بچه چقد ضربه دیده
سلام
شغلتون چیه؟
بنظرم اولویت با مادریه عزیزم
حالا تا الان اینطوری گذشته
ازین به بعد باید تمام وقت براش باشید
بچه دومتون چی کجا میمونه ؟
عجب مادری والا
عزیزم با جایزه با تشویق کم کم بیارینش پیش خودتون درسته اونا بهش محبت میکنن اما هیچی مثل مادر نمیشه منم مثل شما کارمند بودم اما بخاطر دخترم کار و ول کردم
برین مسافرت ۳ تایی چند شب باهم باشین اونجا بهش بگو دلم میخاد شبها کنار دخترم بخوابم ، تو بغلش بخوابم تا کم کم عادت کنه
الان بچه ی دوم رو چکار میکنید ؟
به نظرم بهتر بزارین تا یکم فهمیده تر بشه که راحت تر بتونید باهاش صحبت کنید
جسارتا شغل خودتون و همسرتون چیه مگه
سلام همسرتون چطور با این قضیه کنار اومد ؟
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.