دائم استرس داری و دلیلش رو نمیدونی،من از بیدار شدن پسرم میترسیدم،فقط دوس داشتم شوهرم پیشم باشه و مدااااام گریه خصوصا غروب،بیش از حد حساس شدن در حدی که یه بار مامانم گفت چرا غذا نمیخوری های های گریه کردم،توو این سی سال که از خدا عمر گرفتم به جرات میگم بدترین روزای زندگیم بود،جوری که تقریبا چیز خاصی از ادن روزای بچم یادم نیست،استرس و گریه نمیذاشت هیچ خاطره ای ازش ثبت کنم یا لذت ببرم،الان که خوب شدم،بعد از همسرم،پسرم همه ی زندگیمه
من تا چند ماه اول داشتم، اضطراب خیلی بدی داشتم ، من دخترم وقتی سرفه میکرد میخواستم بمیرم،بدنم میلرزید
برای هر شخص و فردی فرق داره
سعی کنین با دکتر مشورت کنین
من یه چهارماهی درگیرش بودم ،حس اضافی بودن داشتم ،خستگی ،ینی دوس داری بمیری ،همشم سرکوچیکنرین چیز گریه
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.