۱۲ پاسخ

ازین چیزا دور شو ب قشنگی بغل گرفتنش بوی تنش بوسیدنش لباساش فک کن نگا کن افسردگی مگیریا خوب نیس

منم فکر خونریزیرو دارمم🥺😱

عزیزم یه چیزی بهت بگم شاید به خودت بیای من الان ۷ماهه استراحت مطلق مطلقم حتی واس ازمایش هم میان خونه میگیرن فقط در حد دستشویی بلند میشدم الان دوهفتس دوسانت دهانه رحمم باز شده چقدر استرس ترس کشیدم الان واس هر دو دستشوییم لگن میگیریم مجبورم زیر منت بقیه باشم هی بغض میکنم ولی چاره ای ندارم فقط میگم خدایا من انقدر اذیت میشم شدم فقط بچمو به اخر برسونم به سلامتی بغلش کنم گاهی میگم یعنی میشه منم یه روز بتونم مثل بقیه برم خیابون واس بچم خرید کنم از حامله بودنم بدون ترس لذت ببرم کارای که خودمون به سادگی انجام میدیم الان برام با منت انجام میدن میدونی چرا اینارو گفتم بهت چون اگه یه بارداری طبیعی داری و میتونی راه بری خودت کاراتو انجام بدی به اون چیزا فکر نکن فقط سلامتی بچتو از خدا بخواه

همه اینا رو من تجربه کردم عزیزم
سخته خیلی سخته
اما می ارزه🙂

برا من کاملا برعکسه الان که زایمان کردم خیلی راحت ترم بارداری سخته

خدا به مادرا قوت و قدرتشو میده. هر موقع چالشی هیت همون مکقع آمادگیشو میده اصلا نگران نباش

خدا بهت صبر میده قدرت میده
این فکرا نکن
خدا همینجوری ک نینیت و بهت داده قدرتشم میده این فکرا نکن خوب نیس

طبیعیه عزیزم آدم تو بارداری حساس میشه حالا بچه دنیا بیاد هم تا ۴۰روز این سنگینی و حساسیت رو آدم هست که ناخودآگاه گریه کنی ... مخصوصا بچه اول آدم تجربه نداره از همه چی نگرانه . سعی کن سرتو با کارای دیگه و چیزای دیگه گرم کنی

ذهن منم همش درگیره ولی باید تا میتونیم احساساتمونو کنترل کنیم

ناشکری نکن من که کیسه ابم پاره شده ازدیروز بستری ام دوتا بچه هم خونه این اون تا ۳۴هفته هم دکترمیگه بایدبیمارستان بمونی که ختم بارداری بدن

درکت میکنم عزیزم
منم تو همین حال و هوام و پس فردا تاریخ زایمانم هست و احساس میکنم تو این راه خیلی تنهام اما این فقط یک احساسه منطقی پشتش نیست مطمئن باش اونی که بجه رو بهت داده خودشم کمکت میکنه

من که دیشب گلوم گرفته بود از اونور بینیمم ۳ ماهه کیپه خلط پشت حلقم دارم دیگه یه لحظه کلافه شدم بلند شدم ۴ صبح گریه کردن
شوهرمم وقتی دید یه چیزی بهم گفت و کونشو کرد ب من خوابید
منم رفتم تو پذیرایی رو مبل خوابیدم دیگه یخ کردم رفتم رو تخت

سوال های مرتبط