سلام مامانا خوبین
میگم یه مشورت بدین من و جاریم بالا پایین میشینیم ایشون دوتا دختر ده ساله و شش ساله داره که کوچیکه خیلی خیلی بی ادب و شر از اون مدلا هی سیخ میده بزرگه هم دو سالیه خوب شده
ما طبقه پایینیم از سر و صداشون چندباری من و جاریم بحثمون شد شدید
بعد اون میگفت بچه تورو هم میبینیم من جواب میدادم هیچ وقت نمیذارم مثل بچه های تو بشه یه جور دیگه تربیت میکنم ... کلا جاریم ادم شلخته و ریلکسیه بچه هاشم کار نداشت گاها اگه عصبی میشد با جارو کتک شون میزد و اینا بگذریم...
خلاصه ما دیشب شام خونشون بودیم هلنا داشت با غذا بازی میکرد پاشو گذاشت تو بشقاب بعد جاریم گفت تو که میگفتی من خوب تربیت میکنم اینه... که پاهاش تو بشقابه ... بعد من جفتم این الان که زیاد متوجه نمیشه اونم گفت نه تا آخر همینه و فلان
راستش خیلی بهم ریختم از دیشب ینی اون شر گفته یا من دارم راهو اشتباه میرم خب دکتر هلنا گفت تا یه سال و نیم تربیتم بکنین بچه چیز خاصی نمیفهمه
من همین الان میگم فلان چیزو بگو نمیگه یا فلان کارو لکن به ندرت میکنه نمیدونم واقعا مخم درگیر شده

۹ پاسخ

من فقط یه چیزی میگم
بچه ها را درگیر مشکلات جاری و زنانه خودتون نکنید
بچه تا پنج سال تربیتش کلامی نیست نگاه می کنه و یاد می گیره می خواهی خوب بار بیاد اول به رفتار خودتون و اطرافیان که رفت و آمد زیاد داری نگاه کنید اشکالاتش را رفع کن بچه تربیت میشه

زر زده میخواسته اذیتت کنه همه بچه ها همینن هیرمانم یکم حواسم نباشه پاشو میزاره تو بشقاب تو این سن نمیتونین کاریشون داشته باشیم فقط باید محیطو جوری کنیم که به خودشون آسیب نزنن
بش بگو تو حرصت گرفته که دختراتو نتونستی ادب کنی سر بچه بی زبون من در میاری
این آدم خیلی برات سمیه هااا چون وسواس میگیری تو تربیت هلنا برای این که بهترین باشه هم خودتو اذیت میکنی هم اون طفل معصومو

با جاریت و اینکه کدوم درست میگین کدوم غلط بچه شما الان کاراش طبیعی هست ولی از مسی ایراد نگیر و تحملت رو بالا ببر آنهایی که بچه ندارن از کسی ایراد میگیرن به چشم دیدم بچه هامون از همه بدتر میشن

بچه این سنی که خوب و بد نمیفهمه
ولی کاش بقیه رو قضاوت نکنی

وا از الان تربیت دخترم منم از این کارا میکنن کلا روانشناس میگ غذا بزار جلو بچه خودش هرجور دوس داره بخوره

خودت رو درگیر این حرفا نکن عزیز بچه یک ساله چه میفهمه نباید پاشو بداره تو بشقاب، تو راه خودتو برو درگیر حاشیه نشو تا هفت سالگی وقت داری رو شخصیت بچت کار کنی

چند باری با هم بحثتون شده
بازم با هم رفت آمد دارین چه جالب ما به جاریم یه تو بگیم بهم یکسال قهر میکنیم😅
حالا بماند اشکال نداره اون چون بهش گفتی بچه هات بی تربیتین دنبال اتو گرفتن از بچته و هر رفتاری بکنه فوری میگه شما کار خودتو بکن اهمیت هم به حرفش نده چون ذهنتو میخواد نصبت به بچت خراب کنه

میخواستی زن گنده میخوای حرفهای خودنو به خودم تحویل بدی لااقل تو یه مکان و زمان مناسب باشه که لااقل بهت نخندن😂 چی پیش خودت فکر کردی که بچه ۱ ساله رو با بچه ۶ ساله خودت مقایسه کردی

وااااا بچه تو مگه الان چی میدونه . تو داری اشتبا فک میکنی اون الان خیلی کوچیکه اصلا درکی از حرفای تو ندازه بچه رو محدود نکن بزار بچگی کنه

سوال های مرتبط

مامان بێریوان مامان بێریوان ۱۳ ماهگی
یعنی واقعا چشم خوردنو با چشمام هر وقت بحث جاریم میشه میبینم زن پسر عموی شوهرم چند شب پیش امده بود خونم کاش گردنم میشکستو کنار اون غذا نمیدادم به دخترم برگشته بهم میگه غذای مقوی میدی خیلی واقعا حوصله داری خوب به دخترت میرسی برا همین تپله😑منم گفتم ولا با قطره چکون شیر میدم چه تپلی با کارتون غذا میدم هر شبو هر روزم اینه
حالا دیشب رفته خونه جاریم که دختر جاریم 45 روز از دخترم کوچیکتره و خیلی لاغره همش با دخترم مقایسه میکنن بعد
دیشب دخترم تا چهار صبح نخوابید فقط جیغ میزد گریه میکرد صبحش شیر دادم بالا اورد بازم یه ساعتو نیم صبر کردم اب دادم بازم بالا اورد سرلاک دادم بالا اورد نمیدونم چه غلطی کنم زنگ زدم شوهرم گفتم بازم این زنیکه رفته پیش جاریم حرف زده اخه چند باری پیش جاریم گفته دخترت ضعیفه مثل فلانی بهش نمیرسی دیگه بچم اعتصاب کرده تا چند روز
امروزم که کلا بالا میاره شوهرم گفت که برادرشوهرم گفته دیشب این زنیکه هی وراجی میکرده که بچت چرا رشد نمیکنه
اینم وضعیت من بازم دخترم چشم خورد نمیدونم چه غلطی کنم گشنشه ولی تا چیزی میدم بالا میاره😑😑😑😑
مامان Dena مامان Dena ۱ سالگی
مامان دیار مامان دیار ۱۴ ماهگی
مامانها خیلی عصبی و ناراحتم
دیار رو برده بودم دمِ کافه مون بعد زن همسایه زیاد میاد اونجا هر دفعه هم من رو میبینه هی میگه ما بچه هامون یک ساله میشن همه چیز میدیم بخورن
بیسکویت میدیم و شکلات و این چیزها.
زن خوبی و جونی هست ها نه که بگم سنش بالاس و مثلا متوجه تین چیزها نیست
ولی حرصم میگیره هی همین حرفا رو بهم میزنه
حالا همون موقعه هم خواهرشوهرم رسی و دیار رو برد مغازه براش بیسکویت خرید و منم گفتم دستت درد نکنه ولی من زیاد از این چیزها به دیار نمیدم

اونم هم گفت تو کافری که به دیار نمیدی تو چطور دلت میاد و از این حرفا

دیگه دوتاشون شروع کردن که تو چقدر حساسی و چقدر دیار رو اذیت میکنی که نمیذاری بخوره و این چیزها

بعد عمه اش گفت خودم برای پسرم شیرنارگیل میخرم قایمکی میدم بخوره حالا که تو نمیذاری
دیگه اینقدر حرصم گرفت که دوتاشون هی دارن بهم حرف میزنن منم با خنده گفتم اصلا شما چکار بچه من دارین این چیزا رو سر بچه های خودتون پیاده کنید

بعد خواهرشوهرم گفت بچه توووو ، نه بچه ما ، بچه ما، بچه ما


منم گفتم بچه مامانشه ،پسرِ مامانشه

الان هم ناراحتم از حرفاشون که هی هر کی میرسه میخواد یه دخالتی کنه یا هی یه چیزی بده بچه بخوره
مامان 🌺فاطمه خانم🌺 مامان 🌺فاطمه خانم🌺 ۱ سالگی
مامانا بیاید دردو دل
من دخترم شیر خودمو میخوره
تا ۴ ماه که رفلاکس شدید داشت و وزن نمیگرفت و ضعیف بود
بعد از اونم ماشاالله انقدر ورجه وورجه میکنه که غذاهایی که میخوره رو میسوزونه و وزن نمیگیره...
بعد همش فامیل شوهرم گیر میدن به من غیر مستقیم تو لفافه میرسونن تقصیر توعه بچت لاغره
امشب مادر شوهرم میگفت این غذا بخوره خوب میشه توپول میشه گفتم خوب مادر داره غذا میخوره بعد گفت نه دوسالش که شد خوب میشه....
یعنی دیگه شیر تورو نخوره خوب میشه و این درحالیه که جاریم به بچش شیر خشک میده مدام به اون گیرن که راه دیر افتاد بخاطر شیر خشکه و دندون بد در اورد بخاطر شیر خشکه و .....
بخدا حالم ازش به هم میخوره دخترم ده دقیقه پیشش نمیمونه اصلا دوسش نداره یه بار ده دقیقه پیشش موند ۲ رو تب مداوم داشت....
بعد برا من دهنشو باز میکنه
بخدا نمیبخشمش... شوهرمم طرف مامانشه اگر قیامتی باشه من نمیبخشمش....
بعد به من میگه بچه بزرگ کردن همینه ماهم همینطور حرص خوردیم....
یعنی چون تو حرص خوردی باید عروساتم الکی حرص بدی....
اوووووفففففف ببخشید ذهنم خیلی آشفته از دستش....🫠🙃🫠🙃
مامان امیرحسین مامان امیرحسین ۱۶ ماهگی