۳ پاسخ

کم کم هوا گرم میشه بچه هاهم بیرون رو دوست دارن باهم برین پارک بیرون
وضعیت هممون همینه کلی کار داریم شب بیداری و...... ولی ما دیگه مامان شدیم تنها پناهشون ماییم

طبیعیه فشار و استرس و...اینکه یهویی این همه مسیولیت گردنت میاد سخته چند ساعت اگه مادرت میگیره برو تفریح و دوری بزن تا آروم بشی منم همین حس ها رو دارم

یه بازی باهاش بکن که خودتم لذت ببری

سوال های مرتبط

مامان محمد پارسا مامان محمد پارسا ۱۶ ماهگی
مامانا با بچه های همسن پسر من چ بازی هایی میکنید درطول روز چند ساعت برای بازی باهاشون وقت میزارید من حس میکنم زیاد باهاش بازی نمیکنم البته همش ب من میچسبه یا درحال بالا رفتن از من ی چهار زانو نشسته با عکس لباسم بازی میکنه اشپزخونه میرم جیغ میزنه گریه میکنه اشک میریزه ب هیجکاری نمیرسم میخوام با گوشی درس بخونم بیشتراوقات میاد گوشیمو بگیره کتاب یا قرآن دست میگیرم میاد برا فضولی موقع نماز مهرمو برمیداره غذا خوردنی دستش میخواد بکنه تو غذام من خیلی آب میخورم موقع غذا ی بطری مخصوص دارم میاد میگیزه باهاش بازی میکنه خفه میشم میخوام برم آب بخورم گریه میکنه پشت سرم ولی اینک بگم مستمر بازی کنم باهاش نهایت یک ساعت حس میکنم مامان خوبی نیستم بی حوصلم همسرمم هعی میگ حوصله نداشتیم نباید بچه میوردیم گناه داره عذاب وجدانم بیشتر میش ب زور غذا برای ی وعدمون درس میگنم واس پسرمم روزی ۲ ۳ وعده خیلی حس بدی دارم مدتهاس ی ارایشدرست و حسابی نکردم ی ب پوستم برسم خریدم فقط نتیه حتی واس عید ی اصلاح هم نشد برم