چقدر مادر شدن سخته من دست تنها توی شهر غریبم
خسته شدم دیشب بچم از ساعت یک تا 7.5,صبح گریه کرد واقعا دیگه تحمل
ندارم میشه برام دعا کنید که بتونم از پیش بر بیام آخه تنهایی خیلی سخته

خدایا تورو انقدر قوی دیده ک بهت بچه داده
مامان مهربون صبور باش انشالله ک بچت پس از این آروم میشه و بزرگ تر میشه وقتی لبخند میزنه جونت میره برا خنده اش
تا میتونی لذت ببر و شکر گذار باش ک بچت صحیح و سالم کنارته

احتمالا دل درد داره
قطره رتفلور بگیر بده اب رو آتیشه

واقعا سخته منم بعضی وقتا حس میکنم کم اوردم همش میشینم گریه میکنم خیلی مسئولیتش سخته اما‌خب وقتی بوش میکنم بوی زندگی میده بعدش پشیمون میشم ازین ک کم اوردم .من شاغلم خیلی سرکار رفتن برام سخت شده اصن هیچوقت خونه نبودم الان ک تو خونم انگار زندانی شدم اما اینم ی دورانی داره و تموم میشه باید خودمون ب خودمون روحیه بدیم کم اوردن خیلی بده افسردگی میاره

ازتون خواهش میکنم دعا کنین منم بچم و صحیح و سالم بدنیا بیارم
و با لب خندون و تن سالم برگردم خونه
دعا کنین خدا معجزه کنه واسم🥺🤲

ایشاالله مامان هانیل خدا بهت قدرتشو بده بتونی مامان خیلی قویی باشی💙

انشالله برمیای من بچم ۱۷روزش بود رفتم خونم شهردیگه
سخت هست ولی دیگ میگذره

عزیزم بعد ۴۰ روز بهتر میشه، منم دست تنهام ولی خب بهتر شده