۹ پاسخ

آدم یادش میره بعد یکی دوسال

چی میگی خاله من ۳تا پسر شرو شلوغ و دردسر ساز داره هر روز یکی میاد درونشون شکایت اونوقت باز تا من حامله شدم اونم ناخواسته اصلا باورم نمیشد یهویی بود خیلی ولی آونگ حامله شد این ماه بچه چهارمش میاد اونم دوباره پسر شد بازم میگه سال بعد یکی دیگه میزارم بشه که دختر شه خنگ ها

من به هیچ‌عنوان بچه نمیخواستم ولی دخترم که ۷ساله شد خیلی احساس تنهایی میکرد و خیلی افسرده شده بود پیش مشاور که بردم گفت واقعا از این قضیه رنج‌میبره در حالیکه من فکر میکردم اینهمه تفریح و کلاسای مختلف میتونه جای خالی خواهر برادر براش پر کنه
بنابراین بخاطر سلامت روحی دخترم تصمیم گرفتم دومی رو بیارم که دومی دوقلو شد و روزی صدددددددبار خودمو فحش میدم بچم هم نه تنها الان خوشحال نیس بلکه همون تفریح و عشق و حالی هم که باهم داشتیم بخاطر گرفتاری من از بین رفت

من زایمان اولم بشدت سخت بود طبیعی اوردم بچم ۴ کیلو بود با دستگاه کشیدنش بیرون،خیلی عذاب کشیدم،دومی رو ک باردار شدم از اولش گفتم میخوا سز کنم و سز کردم و خیلی خوب و راحت بود

طبیعی اوایلش میگی عمرا بیارم و چطور بقیه چندتا آوردن ولی بعد چند سال دردا یادت میره دوست داری بیاری باز. من شوهرم بچه دوسته کمکم میکرد بچه نگه میداشت برام

منم حاملگی پرخطر و زایمان خیلی سخت داشتم و بچه هم رفلاکس و کولیک و حساسیت به پروتیین گاوی داره و اینقدر گریه میکرد و اذیت کرد که وقتی شوهرم یا بقیه حرف از بچه دوم میزنن دلم میخواد بزنمشون

من بمیرمم ب بچه سوم فکر نمیکنم خداروهزار بار شکر ولی یدونه بچه کافیه 😅
منم ۸سال فاصله افتاد و یهویی شد واقعا همسرم کمک میکنه ها ولی بالاخره بار اصلی رو دوش منه

نازمو نمی‌خره هیچ وقت

شوهر من خیلی نازمو میکشید البته زایمان اولم بود

سوال های مرتبط