من امروز سرکار خیلی اذیت شدم و خسته
بعد اومدم خونه و تمیزکاری و آشپزی و بچه داری
دخترمم تا الان بزور خوابید بعد اعصابم خورد شد از دستش ی ای بابا گفتم بلند و یکمم چلوندمش که گریه کرد
شوهرمم گفت کشتی بچه رو
الانم هم خستم هم پشیمون هم ناراحت هم اینکه درمونده

خدا قوت عزیز
هیچ کدوم نباش. اسوده بگیر بخواب

کاش برگردیم عقب و بچمونو نزنیم بخدا من اقد اتفاقای بد افتاد برام همش سر بچم خالی شد از بچه داری بلد نبودم و تنها بودم و مامان نداشتم اقد الان شیرین شده و هربار میگم مامان رو میبخشی لبخند میزنه همیشه کنار خودمه بغل منه بچها از ماماناشون ب دل نمیگیرن عزیزم راحت بخاب بزذگ میشه یادش میره تازه بیشترم دوست داره

اصلا فکرم نکن.بگیر بخواب فردا از دلش دربیار.منم همینم هیچکس جای ما نیس عزیزم

دقیقا منم دخترم بعضی وقتاخیلی کلافم میکنه ی بار ی سیلی ازرو عصبانیت بهش زدم هنوز تو دلمه ولی خدامنوبکشه خیلی بدرفتاری میکنم باهاش چقدشوهرم ومامانم سراین موضوع دعوام میکنن خب چیکارکنم دیگه کم میارم

اولا خسته نباشی عزیزم که ماشالا انقدر فعال هستی
بعدم خب پیش میاد که کم بیاریم
عوضش فردا کلی بوسش کن باهاش بازی کن