۵ پاسخ

بیش فعالی نداره عزیزم

منم همینم خواهر باردار هم هستم وخشی شدم از دستش برای خودم ارزوی مرگ میکنم روح و جسم و روانم خسته س

ولا به نوعی منم درگیر این موضوع هستم.همش باید داد بزنم.هر جایی میریم اصلا نمیتونه بشینه.برا ثبت نام مهد گفت باید بره مشاوره.
یه جلسه بردمش.وقتی رفتارهاش رو دید و سوالاتش رو پرسید از خودش آخر سر گفت پسرت از لحاظ هوش کلامی و یادگیری و..مشکلی نداره.ولی نمیتونه سر کلاس مثل بقیه بچه ها بشینه و صرفا این رفتارها رو برای جلب توجه میکنه.
گفت نیاز به چند جلسه مشاوره داره.جلسه دوم ۵ شنبه گفت بیا.گفت اگر بهتر نشد تابستون ببرم کلاس مهارت

بچها همش تو خونه حوصلشون سر می‌ره اینجوری میکنن وگرنه هیچ وقت بد نمیشن از روبی حوصلگی

عزیزم اگرمیتونی بیرون ببرش تخلیه شه یا پارک یابچه همسایه

سوال های مرتبط

مامان پسملی و دخملی مامان پسملی و دخملی ۵ سالگی
سلام مادرا، من دخترم ۱۹ ماهشه وزن تولدش ۳۵۰۰ بود الان ۹۵۰۰ خیلی بدغذاس و شیرخشک هم از چهار ماهگی به بعد به هیچ عنوان نخورد شیر خودمم خیلی کمه دقیقا هم از چهار ماهگی وزنش کم شد فقط از روی عادت میک میزنه جوریه چند روز پیش گذاشته بودم پیش مامانم آنقدر دخترم گریه کرده بود مادرم مجبور شده بود سینه خودشو( که هیچی نداره و آخرین فرزندش منم )گذاشته دهنش و دخترم مکیده و خوابیده بود و شبا هم اصلا خواب درست حسابی نداره ۲۰بار تا صبح بیدار میشه و شیرمیخواد، منم دو سه هفتست شیرمو تدریجی کم کردم و دو روزه قطع کردم خوراکی و مایعات همش دستمه بهش میدم.روزا اصلا شیر نمیخواد ولی شبا خیلی بی قراری میکنه شوهرم امروز گفت باید تا دوسالگی میدادی گناهش گردن خودت، این حرفش خیلی روم تاثیر گذاشته همش میگم کاش از شیر نمیگرفتمش خیلی مادر بدیم چیکارکنم وقتی دخترم میگه میمی یا گریه میکنه منم پا به پاش گریه میکنم جیگرم آتیش میگیره به نظرتون با این شرایط دوباره بهش شیر بدم؟
مامان جانان مامان جانان ۵ سالگی
سلام مامانا روزتون بخیر التماستون میکنم جواب سوال منو بدین منو همسرم دوتایی جواب ها رو میخونیم مادرشوهرم خیلی خیلی رفتارهای بچه گونه ای داره و از اول بچه دار شدن ما به شدت تشدید شده میپره بالا پایین بچه رو میترسونه اذیت میکنه و… من اصلا اوکی نیستم با این کاراش و همسرم میگه از دوست داشتنه مشکل این نیست هیمشه به پسرم یاد میده درگوشی حرف بزنه از اون اسباب بازی بخواد تا براش بخره بره قایمکی تو اتاق باهاش حرف بزنه و ریز اطلاعات خونه رو از بچه بکشه بیرون شام چی بود ناهار چی بود کجا رفتین کجا بودین خونه ی کی رفتین
منم به جانان گفتم نرو دیگه تو اتاق
پسر منم نه گذاشت نه برداشت در اولین تماس به اونا گفت مامانم گفته حق نداری بری اتاق
اونا گفتن گوشی رو بده به بابات و کلی فحش و گریه و زاری قطع کردن
همسرم میگه تقصیر توئه
میخوام بدونم من مقصرم واقعا
و اینکه هر شب همسرم میاد سه بار زنگ میزنن یه ربع ده دقیقه حرف میزنن
و به گوشی من زنگ نمیزنن
همش هم به پسرم میگن به بابات گیر بده تو رو بیاره خونمون و چی و چی