بعد از دو هفته و با هماهنگی قبلی به مدت دو ساعت رفتم خونه مادرم که حالم عوض شه تازه نشسته بودم دیدم بخاریشون روشنه گفتم خاموش کنم ؟گفت نه شاید بابات سردش بشه میدونم من مفصرم ولی یهو دیدم سامین(۱۱ ماهشه)
جیغ میکشه دبدم پوست سرانگشتاش کف دستش..یکم صورتش قرمز شده بدون اغراق ۴۰ دقیقه جیغ کشید میخواستن خمیر دندون بزنن گفتم نه ارد بهتره‌.بگذریم جالبه میگفتن خود بچه مقصره چرا ایتهمه جا رفته پیش بخلری منم از عصباتیت گفتم ببخشید حق با شماست اون نباید میرفت مامانم هم با خونسردی کامل میگه چیزی نیست دست بزن خودت به بخاری میگم پوست دست بجه حساسه.‌‌من خونم با مادرم ۳ تا کوچه فاصله داره دوستانم در جزیانن خیلی مشکلات دارم که خسته شدم از گفتنش ..ولی خانوادم خیلی بی مهرن..راستی ۵ ماهه پیش هم همین اتفاق همین جا برای سیاوش افتادا بود.‌طفلی داشت به پیلوت بخاری دست میزد مامانم به بابام گفت بخاری رو زیاد کنه سیاوش دست نزنه ولی طفلی دست زد..

تصویر
۱۹ پاسخ

ناراحت نشو ولی وقتی خانواده ات بی مهرن چرا میری...... والا من دو ساعت راهه در سال سه بار میرم شب میرم فردا ظهر برمیگردم...... ولی خاله ام انقدر خوب و مهربونه برا دخترش ک از تهران ی روز در میون میاد قم... هر روز اینجایت.... وقتی درکت نمیکنن.. بچتو نگه نمیدارن تا استراحت کنی نرو

توی همچین مواقعی درسته بچه ها کوچیکن ولی می‌فهمن وقتی تو آروم باشیو با آرامش برخورد کنی بچه هم سریع تر آروم میشه بحثو جدال نه از درد اون کم میکنه نه مارو آروم 🩵

هعی تف ب این دنیا و ادماش تف تف...بمیرم برای طفل معصوم

الهی بگردم چقد شما سختی میکشی اخه

توی همچین مواقعی هیچکس مقصر نیست ناراحت نباش این مشکلات واسه همه پیش میاد مثلا یه لحظه فک کن وقتی تو با این حال رفتی چقد مامان بابات اذیت شدن مثلا من همیشه میدونم دلارام اذیت میکنه یه پشتی بر میدارم میشینم کنار بخاری که اتفاقی نیوفته و هیچکدوم اذیت نشیم

عزیزم💔

دیگه کاریه ک شده دنبال مقصر نباش عزیزم.
فقط مواظبش باش و رسیدگی کن ک زودتر خوب بشه
ایشالا ک دیگه بد نبینی

وای قلبم💔طفلی بچه

ای جانم جوجو❤️

حالا ناراحت نباش
مقصر کسی نیست باید فقط حواستون به بچه میبود بازم خدا رحم کرده اتفاق بدتری نیفتاده
براش پماد ریکاو و سیلور بخر قاطی کن بزن پانسمان کن

اخی سوختگی خیلی بده
واقعا بچه تو این سن خیلی سخته نکهداریش🥲🥲

اخخ کوچولو🥲🥲🥲🥲

عزیزم‌دقیقا من ۱۶ روز پیش همین‌مشکل تورو داشتم بعد یک ماه رفتم‌خونه خواهر دخترم بردم‌تو دستشویی بشورم ‌اون گذاشتم اول بره دستشویی بعد من دمپایی بپوشم‌ دیدم شیر اب گرم باز کرد شلنگش در اومده کل دیوار من خیس خیس شدیم هرکاری میکردم بسته نمیشد پای دخترم سوخت بوردیم بیمارستان الان ۱۶ روز میریم بیمارستان پانسمانش عوض میکنیم میایم خداروشکر الان دیگه خوب شد دیگه اخراش هست ببین عزیزم اتفاق خبر نمیکنه حتی اگه خونه بودیم شاید خدانکرده اتفاق بدتز می افتاد فقط خیلی مراقب باش عفونت نکنه اگه زیاد حتما ببر بیمارستان سوختگی ما اینجا بیمارستان سوختگی داریم میبریم اونجا خیالم راحته خداروشکر تا امروز خوب پیش رفت البته واسه دخترم زیاد نبود ولی بردم که خدانکرده عفونت نکنه جاش نمونه ایشاللع خوب میشه غصه نخور فقط مواظبش باش

عزززززززیزم
چقدر اذیت شد
اگه زیاد نیست گاز وازلین بگیر ببند دستش رو
همیشه مقصر اول و آخر مامانای بیچارن
پیش اومد دیگه عزیزم
حالا داریوش خودش میره بخاری رو بالا میکشه

خب حق داری ناراحت شدی، ولی انتظار داشتی مامانت چیکار کنه؟ یعنی بشینه گریه کنه ،یا ناراحت شه، نمیدونم من شرایط تورو ندارم ،ولی خب مطمعن باش مامانت هم تورو و بچه ات رو خیلی دوست داره،فقط روش ش فرق داره ،تازه اینم بچه است دیگ ،اتفاق میفته واسش ،هیچ کس مقصر نیست

من بودم نمیرفتم برادرشوهرم سر دخترم داد زد الان دوهفته است پا خونه پدرشوهرم نزاشتم

متاسفم خیلی ناراحت شدم.
طفلی بچه.
ما هم بخاری داریم، دیدیم پسرم متوجه خطرش نیست و می‌ره سمتش . ولی ما هر دفعه می‌رفت می‌گفتیم جیز جیز داغه. یکبارم نوک انگشتشو زد دید داغه دیگه نرفت سمتش. کاش شما هم اینجوری بچه رو متوجه میکردی

پمادزدی

طفلی خودت پانسمان کردی؟

سوال های مرتبط

مامان پرنسس👸🏼 مامان پرنسس👸🏼 ۳ سالگی
سلام‌مامانا کسی بیداره توروخدا از نگرانی دارم‌میمیرم که صبح بشه😭
ساعت ۸شب دخترمو بردم‌مینی پارک بازی میکردبچم خکشحال بود شهر ما مینی پارک نداره یه شهر دیگ برده بودمش
نیم ساعت اولش گفت آب میخام غر زد مامانم گفتم یه لحظه نگا کن الان میام تا رفتم از کنار آب گرفتم اومدم پنچ دقیقه نشد دیدم گریه میکنه مامانم گفت افتاده نمیدونم چجوری افتاده ولی همون موقع اوق میزد حالت تهوع داشت اوق میزد بعد تا یساعت گریه کرد بدنش و نگا میکنم خط و خراش هم نیست هیچی همین قصر بادی های کوچلو بوده سوار اون بود ازمامانم میپرسم میگه میخاست پیاده بشه بیاد پایین که یه لحظه با پشتش یهو یکم خورد پایین اونم کف مینی پارک از اون پارکت های نرم هست از اون ارتفاع هم زیاد نیست کوچلو موچلو بود برا بچه ها
از همون‌موقع حالش یکم بهتر شد اما هی شکمش رو میگیره میگه درد میکنه
ساعت ۱شب خابید ولی تو خاب سه بار بیدار شد ناله میکرد درد میکنه چرا شکمش آخه چیشده بخدا دارم‌سکته میکنم
مامان داریوش مامان داریوش ۲ سالگی
سلام دخترا میشه کمکم کنید🥺🥺🥺🥺

دیروز وقتی داشتم از جام بلند میشدم شوهرم با این نی های پایه ی بادکنک یکی زو به پشتم منم دردم گرفت ماشین اسباب بازی پسرم رو پرتاب کردم سمتش اینقدر دردم گرفته بود نفهمیدم اصلا بهش خورد یانه بعد بلند شد یکی با لگد زد به پام و یه مشت هم زد به بازوم
گفت برای چی میزنی ؟
منم گفتم صدبار بهت گفتم شوخی زدنی نکن بامن دردم میگیره
محکم میزنی خودت نمیفهمی اشکم در اومد از درد و این کاری که کرد بهش گفتم دست روم بلند نکرده بودی که کردی
توی این ۹سال دست روم بلند نکرده بود تاحالا
بعدشم پسرم رو برداشتم رفتم خونه مادرشوهرم(چیزی بهشون نگفتم)و بعداز دوساعت اومدم سرسنگین بودم باهاش
بعدش رفتم دنبال پسر دیگه ام از مدرسه آوردمش نزدیک خونمون یه پارکه یه ۱۵دقیقه بچها توپارک بازی کردن بعدش اومدیم خونه بازم بی محل بودم بهش
پسر کوچیکم بهانه میگرفت خوابوندمش رفتم سراغ شام درست کردن
شامم که آماده شد پسرم از خواب بیدارشد دیدم خیلی گریه میکنه و پاشو زمین نمیزاره یکمم پاش ورم داشت
یکم صبر کردم دیدم نه بچه نمیزاره دست به پاش بزنم
گفتم پای بچه ازبند در رفته
گفت به من چه هرکی این کارو کرده خودش درستش کنه
من اعصابم خورد شد لباس تن بچه کردم و رفتم جای یه یه شکسته بند نزدیک خونمون(البته ۱۵دقیقه پیاده راهه)
پاشو جا انداخت و اومدم خونه

اومدم خونه اصلا نپرسید چیشده چیکارش کردی
پسر بزرگم پرسید بهش جواب دادم بعدش شام آوردم اومد نشست خورد
امروزم سرسنگین بودم باهاش

بنظرتون رفتار من اشتباه بوده؟
الان باید چطوری رفتار کنم؟
مغزم داده میترکه
مامان پریا مامان پریا ۳ سالگی
#روز پنجم بدون پوشک
صلح ساعت شش بیدار شد رفتیم دستشویی و موفقیت آمیز بود
دیگه خوشحال و خندان رفتم خونه مادرم ( اولین بار بدون پوشک خونه کسی رفتم) اونجا نگران بودم که خطا نزنه اما مامانم گفت اینجوری که هی ببریش بدتر استرس میگیره بذار جیش داشته باشه میگه اگر هم خطا کرد فداسرش منم گوش دادم و انصافا بعد از چند روز امروز راحت بودم سه بار گفت جیش هر سه بار تا رفتیم دستشویی جیش کرد
خلاصه عصر اومدم خونه خوابوندمش وقتی بیدار شد هرررر کاری کردم نیومد سرویس های نق زد بعد دیدم جیش کرد رو مبل با خونسردی رفتار کردم عوضش کردم دوباره ده دقیقه بعد همون جا نشسته بود جیش کرد مجددا عوضش کردم گفتم جیش فقط تو دستشویی یک ساعت بعدش جیشش یکم ریخت رفتیم فوری سرویس بقیشو کرد
فکر کنم پهلوش سرما خورده از بس این یکی دو روز تو آب بوده چون سرپا جیش می‌کنه هر دفعه از کمر به پایین میشورمش
الان پوشکش کردم خوابید ( تا یه مدت شبا پوشک میکنم استرس نگیره)
نتیجه امروز : فهمیدم زیادی دستشویی بردن نتیجه عکس میده به علاوه اینکه مواظب باشم پهلوهایش گرم بمونه و گرمی جان بخوره
و سوم اینکه خونه مادرم اصلا استرس دستشویی رفتن یا ممانعت کردن رو نداشت بهتر کنار میومد نمی‌دونم دلیلش چی بود
دوستان من تا ده روز ادامه میدم اینجا هم برای اینکه ثبت بشه بعداً خودم مرور کنم هم اگر کسی تو این دوره هست شاید یه درصد این تجربه کمکش کنه پس ببخشید اگر آنقدر با توضیحات نوشتم 🙏
مامان کیهان مامان کیهان ۲ سالگی
نکته عکس چیه؟
.
چند روز پیش رفته بودیم خونه یکی از دوستامون
.
توی خونشون به هیچ کدوم از دکوریا دست نزد ... با وسیله هایی که بهش دادن بازی کرد، برای برداشتن کوسن مبل اجازه گرفت و بعد از حدود یک ساعت با اونها ارتباط گرفت و صحبت میکرد.
.
این رفتار نتیجه ی بخشی از تربیت اصولیه
توی خونه در چارچوب اجازه داره آزادانه تجربه کنه
خونه بقیه بخواد دست بزنه میرم دستشو میگیرم توی چشماش نگاه میکنم میگم مامان باید اجازه بگیریم ازشون
اصرار های اون سرجای خودشه و من هم مقتدرانه روی حرف خودم میمونم... دلیل میارم، که چرا نباید دست بزنه و اکر خیلی ببینم نیازداره دست بزنه و واقعا تشنه ی اون تجربه هست اجازه میگیریم یکم دست بزنه دوباره میزاریم سرجاش ...
اینکه کودک دیر ارتباط میگیره اصلا چیز بدی نیست ،اون اول باید مطمئن بشه که همه چیز امنه پس بهش سخت نگیرید ،زوری ندیدش بغل کسی یا نکشونیدش جلو که بده باید دست بدی باید سلام کنی ، این ورود به حریم شخصیشه... شما انجام بدید،اون یاد میگیره... فرزندتون رو توی خونه خودتون همزمان که راه و روش درست رو نشونش میدین ازاد بگذارید و خونه مردم بسیار مواظب رفتارش باشید (نه سختگیرانه) احازه بچگی کردن بهش بدین...
اینجوری فرزندتون یک فرد اجتماعی بار میاد که مورد پذیرش هم هست و تنها نمیمونه... بچه ای که خیلی همه جا رو بهم بریزه و پدر و مادر هم به اصطلاح ازاد بزارنش و هیچ چی نگن به مرور به یک کودک تنها تبدیل میشه و همچنین برعکس، کودکی که بسیار سختگیرانه باهاش رفتار بشه و حق هیچ کاری بدون اجازه رو نداشته باشه...
رعایت اعتدال کلید کارمونه💪💪👌👌🌷🌷🌷