نکته عکس چیه؟
.
چند روز پیش رفته بودیم خونه یکی از دوستامون
.
توی خونشون به هیچ کدوم از دکوریا دست نزد ... با وسیله هایی که بهش دادن بازی کرد، برای برداشتن کوسن مبل اجازه گرفت و بعد از حدود یک ساعت با اونها ارتباط گرفت و صحبت میکرد.
.
این رفتار نتیجه ی بخشی از تربیت اصولیه
توی خونه در چارچوب اجازه داره آزادانه تجربه کنه
خونه بقیه بخواد دست بزنه میرم دستشو میگیرم توی چشماش نگاه میکنم میگم مامان باید اجازه بگیریم ازشون
اصرار های اون سرجای خودشه و من هم مقتدرانه روی حرف خودم میمونم... دلیل میارم، که چرا نباید دست بزنه و اکر خیلی ببینم نیازداره دست بزنه و واقعا تشنه ی اون تجربه هست اجازه میگیریم یکم دست بزنه دوباره میزاریم سرجاش ...
اینکه کودک دیر ارتباط میگیره اصلا چیز بدی نیست ،اون اول باید مطمئن بشه که همه چیز امنه پس بهش سخت نگیرید ،زوری ندیدش بغل کسی یا نکشونیدش جلو که بده باید دست بدی باید سلام کنی ، این ورود به حریم شخصیشه... شما انجام بدید،اون یاد میگیره... فرزندتون رو توی خونه خودتون همزمان که راه و روش درست رو نشونش میدین ازاد بگذارید و خونه مردم بسیار مواظب رفتارش باشید (نه سختگیرانه) احازه بچگی کردن بهش بدین...
اینجوری فرزندتون یک فرد اجتماعی بار میاد که مورد پذیرش هم هست و تنها نمیمونه... بچه ای که خیلی همه جا رو بهم بریزه و پدر و مادر هم به اصطلاح ازاد بزارنش و هیچ چی نگن به مرور به یک کودک تنها تبدیل میشه و همچنین برعکس، کودکی که بسیار سختگیرانه باهاش رفتار بشه و حق هیچ کاری بدون اجازه رو نداشته باشه...
رعایت اعتدال کلید کارمونه💪💪👌👌🌷🌷🌷

تصویر
۵ پاسخ

عزیزم یعنی ما که بچمون به همه چیز دست می‌زنه تربیتش نکردیم؟ نمیخوام به تاپیکت حمله کنم ولی دوسالگی یکم زوده برای اینکه به بچه یاد بدی دست به چیزی نزنه چون هنوز کوچییکه و درحال کشف دنیا. من ترجیح میدم جایی که ایجاد مزاحمت کنه نرم تا اینکه همش بخوام چیزی رو از دستش بگیرم.
نمیشه همه‌ی تکنیک های فرزندپروری رو توی همین دوسه سال اول پیاده کرد. گاهی واقعا زمان لازمه و طبیعیه که بچه ها خیلی با هم فرق دارن.

عالی بود ممنون
ای کاش بازم از این نکات تربیتی بذارید

عالی بود،نکته عکس فکر کنم دست کوچولوی پسر ناز باشه

خیلی هم عالی ممنون از توضیحت عزیزم

ممنون عزیزم
عالی بود🌹

سوال های مرتبط

مامان دلوین مامان دلوین ۲ سالگی
سلام شب بخیر مامانهای مهربون خدا قوت🌹
امروز دلوین جان برای اولین بار تولد دعوت شد یک تجربه ی جدید برای خودش بود و یک چالش وتجربه برای من😮‍💨دلوین جان مدتی برای بازی به یک خانه ی بازی میبرم چون ما غریب هستیم وکسی رو تو این شهر نداریم هم از محیط خونه خارج میشه هم با آدمهای جدید معاشرت می‌کنه و خودم هم گاهی یک وقتی برای خودم دارم خلاصه امروز تولد پسر مجموعه بود و دلوین جان هم از چندروز پیش دعوت شده بود منم براش به زبون خودش چطوری که متوجه بشه گفته بودم تولد چجوریه نباید چه کارهایی بکنه یا نکنه کادو هم براش تهیه کردم (سعی کردم قیمت کادو مناسب باشه)عصر رفتیم تولد همه چیز خوب پیش رفت خیلی هم خوش گذشت تا یک دفعه یک نفراون وسط تصمیم گرفت کادوهارو باز کنه (چرا واقعا جایی که چندتا بچه ۲تا۳ونیم سال هستن باید کادو باز بشه) همه ی کادوها باز شد و دلوین هم دست میزد و خیلی بی‌تفاوت بود تا یک دفعه یک کادو باز شد یک دایناسور سبز بود بعد اون وسط مادر بچه آیی که کادو رو آورده بود نمی‌دونم از کجاش یکی مثل اون درآورد و گفت این حباب ساز و اینجور کار می‌کنه و شروع کرد دکمه اون وسیله رو زدن و از دهنش حباب میزد بیرون😳🤔🙄همه ی بچه ها شروع به گریه کردن که بده منم بزنم منم میخوام ودلوین هم شامل میشد خلاصه به دلوین گفتم گریه نکنه چون اگر گریه کنه کلا خریدش کنسله و از اون مادر نمونه پرسیدم از کجا خریده و به سمت مغازه آیی که اون داشت رفتیم و برای دلوین هم خریدم چون نمی‌خواستم از اولین تولد خاطره بدی داشته باشه ولی اینم بگم از اون خانم خیلی حرصم گرفت حالا شما بودید چکار می‌کردید میزاشتید بچه گریه کنه ؟؟ اگر تجربه ی مشابه دارید خوشحال میشم باهم شریک بشیم🥰🥰🥰
مامان امیرعلی مامان امیرعلی ۲ سالگی
مثلا تصورکنید کودک مادر رو میزنه و این مادر در چنین موقعیتی یکبار کودک رو کتک میزنه،یکبار بغلش میکنه،یکبار هیچی نمیگه،یکبار تهدیدش میکنه،یکبار بلند میشه میره،یکبار میخنده و...
یعنی اصلا پاسخش متناسب با احوالات کودک نیست،متناسب با احوالات خودشه و تو دل همه این موقعیت ها با خودش درگیره وگفت و گوی درونیش اینه:
💭-تقصیر منه این بچه اینجوره
🗯️_چون باباش اون روز اینجور با من رفتار کرده یادگرفته
💬_ای خداااا از این بخت سیاه
🗨️-یعنی الان واکنش درست چیه؟
💭-بچه از دست رفته و خدا بخیر کنه نوجوونیشو.

💥در کل نمیتونن به تصمیم و تشخیص شون اعتماد کنند.

در حالی که غریزه حب ذات وقتی مورد پرخاش قرار میگیریم از ما میخواد که مدافع خودمون باشیم و از طرفی غریزه مادری هم به ما میگه به کسی که دوستش داریم آسیب نزنیم
اما این مادران انگار که در ناهشیار از طرفی خودشون رو مستحق این کتک میدونند چون باورشون اینه: مامان بدی ام.
و از طرفی هم میدونند کتک خوردن خوب نیست و این تعارض منجر به سردرگمی میشه
اما
#ادامه_داره
مامان سامیار مامان سامیار ۲ سالگی
یه متنی خوندم در مورد تقویت اعتماد به نفس بچه هامون گفتم برای شما هم بفرستم
۱. تشویقش کن که خودش کارها رو انجام بده

اجازه بده خودش لباس بپوشه، غذا بخوره، یا اسباب‌بازیاشو جمع کنه. حتی اگه زمان بیشتری ببره، مهم اینه که حس کنه توانایی انجام کارها رو داره.

۲. بهش فرصت بده که اشتباه کنه

اگه موقع دویدن زمین خورد یا نتونست یه پازل رو حل کنه، سریع مداخله نکن. اجازه بده خودش تلاش کنه و یاد بگیره که شکست یه چیز طبیعیه.

۳. زیاد تشویقش کن، اما واقعی

مثلاً بگو: «دیدم که خودت اسباب‌بازیات رو جمع کردی، آفرین!»، نه اینکه بدون دلیل فقط بگی «تو بهترینی». اینجوری یاد می‌گیره که موفقیتاش ارزشمند هستن.

۴. موقع بازی کردن، نقش‌های شجاعانه رو تمرین کنید

با هم بازی‌هایی انجام بدین که توش نقش یه آدم شجاع رو داشته باشه، مثلاً یه کاوشگر، یه پلیس، یا یه ابرقهرمان. این باعث می‌شه که خودش رو قوی‌تر ببینه.

۵. ترس‌هاش رو مسخره نکن و کم‌اهمیت نشمار

اگه از تاریکی، صداهای بلند یا حیوانات می‌ترسه، بهش بگو که احساساتش رو درک می‌کنی و کم‌کم کمکش کن باهاشون کنار بیاد.

۶. الگوی خوبی براش باش

بچه‌ها از پدر و مادرشون یاد می‌گیرن. اگه تو با شجاعت با چالش‌های زندگی روبه‌رو بشی، پسرت هم یاد می‌گیره که با موقعیت‌های سخت برخورد کنه.

۷. ارتباط اجتماعی‌شو تقویت کن

بزار با همسن‌هاش بازی کنه و تو جمع‌های کودکانه شرکت کنه. این کمک می‌کنه که راحت‌تر با دیگران ارتباط بگیره و کمتر خجالتی باشه.

۸. بهش اجازه بده خودش تصمیم بگیره

حتی اگه چیزای کوچیکی مثل انتخاب رنگ لباس یا انتخاب بین دو مدل خوراکی باشه، این باعث می‌شه که حس قدرت و اعتماد به نفس بیشتری بکنه.