۱۴ پاسخ

من ۲۵ روز خوابیدم هی تیکه مینداختن بهم برام مهم نبود موندم خونه مامانم حرف باد هوا بچسبید ب بچه خودتون

واي سه روز اول وحشتناك ترينه ،شيرت آغوزه بچه سير نميشه همش ونگ ميزنه دور وري ها هي يچيز ميگن ادم ديوونه ميشه

عزیزم طبیعی بودی یا سز؟؟

مادرشوهرمنم همش میگف شیرت کمه بچه سیرنمیشه سینت شیرنداره میرف رومخم خداروشکربعدچهارپنج روزهمچین شیراومدک سرازیرمیشد

عزیزم نگران‌کار اینا نباش ..قرارع نیست تا آخر اینجوری بمونی ..حرف دیگرانم‌که‌تمومی نداره برای شیرتم اگه تلاش کردی نشد کمکی بده . زردیشم که دستگاه بگیر حتما تو‌خونه باشه .. بقیه چیزایم که خودش درست میشه نگران هیچی نباش از وجود نی نی لذت ببر

خودتو ناراحت نکن عزیزم این روزاهم میگذره❤️😘

یعنی قبل چله دخترم سخت ترین روزای عمرم بود

من 10روز خونه مادرم بودم بعدش برگشتم دقیقا اولین شب که برگشتم دل درد دخترم شروع شد نمی‌دونستم باید چیکار کنم فقط گریه میکرد بعدش رفتیم بیمارستان گفتن چیزی نیست کولیک همه بچه ها دارن بهمون دارو دادن از همون شب داستان شروع شد

من زردی داشت شیر خشک دادم ولی خودم خیلیییی خیلی بد بود ماه رمضون بود شبا گریه میکردم ازدرد ولی مامان و بابام مث کوه دستم کنارم بودن

خودتو ناراحت نکن گلم ان شاءالله راه میوفتی این روزام میگذره خاطره میشه سختیت همین یه هفته ده روز اوله
زردیو که همه دارن دستگاه کرایه کن تو خونه زردیشو بیار پایین اسیر بیمارستان نشی خدایی نکرده

چقدر حرف دلم و زدی😭😭 ادم همش احساس ناتوانی میکنه

درکت میکنم منم کارم شده بود گریه تا یکی یه حرف بهم میزد اشکم درمیومد منم شیرم کم بود اما شیرخشک دادم به دخترم که بچه آنقدر اذیت نشه حرف بقیه هم بعداز یه مدتی تموم میشه دختر من خداروشکر زردی رو نداشت ولی واقعا دوماه اول سخت ترین روزها رو‌ داشتم

اره مخصوصا اگه مهمون بیاد من از الان میگم با مهمونا چیکار کنم بچه نمیزاره شبا بخوابی روزا هم مهمون میاد ادم روانی میشه ما رسم داریم بعد زایمان میاد دیدنی

هوم میفهمم چی میگی
بازخوبه بچت کنارته😢

سوال های مرتبط