۸ پاسخ

من خواهرشوهرم خیلی اذیتم کردچندروز همش گریه کردم این پخمه گفت چراگریه میکنی گفتم بخاطرخواهرت یه دعوایی باهام راه انداخت یه روز کلا گریه کردم میگفت بابچت برو خونه بابات منم دیدم فایده نداره جموجورکردم الان به ظاهرخیلی خوشحالم ولی ازتوداغونم از شوهرمم متنفرم ولی اون الان همش دورم میپیچه اصلا نمیتونم ببخشمش دیگه نمیدونم خوب میشمویانه

منم تا ۴۰ روز البته الانم اس گریه حسی تنها حوصله هیچ کسی نداری

من تا دوماه داشتم خوب شدم

من کلا در حال گریم ....افسردگی بیشتر از این میاد که شوهر ادم کمک حالت نباشه ...من اصلا شوهرم کمک نمیکنه همه چی رو دوش منه ....بچه ساکتو بهش میدم به ۵ دیقه نکشیده به گریه میوفته ....فقط گریه میکنم خیلی کم اوردم همشم در حال دعوایم با شوهرم
حال روحیم افتضاااااااحه

همه این مشکل و دارن
و منی که یه پسر سه ساله دیگه هم دارم و کلی فشار رومه
و هنوزم بعضی وقتا الکی اشکم همینجور میاد
دست خودم نیست

من تقریبا تا ۲۰روز بعد زایمان شدید گرفته بودم جوری که الکی الکی گریه میکردم ،ولی بعدش رفتم بیرون با دوستام وقت گذروندم مهمونی رفتم خیلییییییی فرق کردم اصلا جوری که تموم شد ،تونستی بچه رو بسپار به بکی که مورد اطمینانته بعد یکم به خودت برس

من بعد زایمانم کلا افسردگی گرفته بودم تازه یک بحثی ام همون موقع بین خانواده هامون شد ک داغون شدم جوری ک هر وقت ب دخترم شیر میدادم اشکام شر شر می‌ریخت دوس داشتم فقط برم تنها آنقدر قدم بزنم و تو خودم باشم نیاز ب محبت داشتم ولی با شوهرم خیلی دعوایی بودیم دو ماه کامل از زندگی نا امید شده بودم من ک ۹ ماه بچه رو تو شکمم نگه داشته بودم و همه هوامو داشتن یهو دیدم هیچکس اهمیت نمیده خیلی داغون شدم ولی بعد چن وقت خوب شدم خداروشکر

من تا ۴۰ روز اول خیلی افسرده و‌عصبی بودم در حدی که حسی به نوزادم نداشتم‌بعضی روزا و دوس داشتم بچه رو‌بدم مامانم بزنم بیرون از خونه ..
الان هم خیلی اذیتم اکثرا دلم میخواد ریه کنم ولی نمیدونم وتسه شرایط زندگیمه یا هورمونیه

سوال های مرتبط

مامان دیاکو مامان دیاکو ۹ ماهگی