روز اول از شیر گرفتن
سلام مامانا
امروز بیشتر وقت رو بیرون بردیمش صبح تا ظهر که بردیم پارک و حسابی بازی کرد ،خونه که آوردیم یکم باهاش راه رفتم و قصه گفتم و لالایی خوندم تا خوابش برد وقتی بیدار شد دوباره بردیمش بیرون
خلاصه امروز کلا بیرون بردیمش و سر گرمش کردیم
چند باری اومد سراغم ولی خودش می‌گفت مه مه بو بو دوتور(یعنی مه مه اوف شده بریم دکتر) سر مه مه ها رو یکم رنگ غذا زدم و روش هم چسب کاغذی زدم (چسب مشکی نزدم گفتم گناه داره شاید بترسه بچم)
غذا و خوراکی هم زیاد چیزی نخورد ولی شیر پاستوریزه و آبمیوه و آب خیلی بهش دادم که تشنه نشه
شب هم خیلی باهاش بازی کردم تا خوب خسته بشه موقع خواب یکم بهونه گرفت ولی دوباره بغل کردم و باهاش راه رفتم تا خوابش برد
الان کلی ظرف توی آشپزخونه ست ،سالن و اتاق ها هم زلزله است و منم خسته ی خسته ،ولی فدای سرش انشالله این مرحله ی سخت و به خوبی بگذرونه ،خدا کنه امشب اذیت نشه بچم 🙏

۲ پاسخ

آفرین گلم اصلا هوایی نشی شیر بدیا انشالله به سلامتی و راحتی ترک کنه🥰
عزیزم شب سوم که خواب خیلی عمیقی داشت شیر بده که متوجه نشه بدش دیگه تمام

کاش منم همت کنم بگیرمش... شبا تا صبح چند بار ممه میخوره؟

سوال های مرتبط

مامان جوجه مامان جوجه ۲ سالگی
از شیر گرفتن بچه 🙂

پارت۱:

سلام به همه ی مامانا و خداقوت از بچه داری ،میخوام تجربه ی خودم از شیر گرفتن بچه رو باشماها هم در میون بزارم شاید مادری مثل من استرس از شیر گرفتن داشته باشه و یا اینکه ندونه از کجا و چجوری شروع کنه ، میخوام کامل از اولش براتون بگم🙂♥️

( بچه ی
من به سینه م به شدت وابسته بود طوری که هر نیم ساعت یه بار باید بهش شیر میدادم😕😏)
از یکماه بیشتره که تصمیم گرفتم بچه مو از شیر بگیرم روز اول تایم ظهر صبح تا ظهر رو یه وعده رو کم کردم ، روز دوم یه وعده ی دیگه رو تا یه هفته این روند کم کردن رو ادامه دادم پایان هفته که شد دیگه کامل تایم بعداز صبحانه تا ناهار بهش ندادم
هفته ی دیگه به همین روند تایم ناهار تا شام رو کم و سپس قطع کردم
این روند رو تا دو هفته ی دیگه ادامه دادم
یعنی تایم صبحانه( بعداز خواب)
ناهار قبل و بعداز خواب
شام (قبل از خواب)
اینجوری شده بود که بچه م فقط موقع خواب شیر میخواست و بدون شیر نمیتونست بخوابه!!!!
که
۴روز پیش تصمیم گرفتم اونم ترک بدم ، روز اول تایم صبح رو بهش دادم ولی ظهر نه( منظورم برای خواب ظهره) یه عالمه بی تابی کرد و خیلی خوابش میومد ولی بهش ندادم و ظهر نخوابید و خیلی گریه و بی تابی میکرد منم بردمش مغازه و براش خوراکی خریدم توی خیابون میچرخوندم ولی بچه م طفلک خسته ی خسته بود وخوابش میمومد😔🥺 ولی من مقاومت کردم
این روند تا شب ادامه دادم، شام خورد و الان موقع خوابش بود ولی نمیتونست بدون ممه بخوابه ساعت نزدیک ۱۲شب شده بود ولی از صبح نخوابیده بود و بلند بلند گریه و بی تابی میکرد منم براش با گوشی کارتونی که دوست داره گذاشتم هم نگاه میکرد و هم بی تاب بود و باز مقاومت کردم تا اینکه در حین کارتون دیدن خوابش برد🥺
مامان دخترم مامان دخترم ۲ سالگی
تجربه از شیر گرفتنم رو میزارم امیدوارم بدردتون بخون؛برای من خداروشکر خیلی خوب گذشت با این روش ها
قطره تلخک گرفتم و زدم به سینه هام؛دخترم که اومد سراغشون گفتم تلخ شدن اقلی شدن؛ رفت...دوباره اومد سراغ حواسشو پرت کردم و گفتم بیا بخور ببین تلخ شدن؛اومد خورد گفت اییییی مامان اقلی شدن بد شدن؛دیگه نیومد سمتشون اصلااااااا....خوراکی های مورد علاقشو خریدم مثل تخمه بستنی ژله هندونه؛هروقت میدیدم بی حوصله شده بهش میدادم
زیاد باهاش بازی میکردم و اینکه هروز بعدازظهر یا میبردمش خانه بازی یا باغ وحش؛کلی دوس داشت و خسته میشد و کلا شیر یادش میرفت؛و اما موقع خواب....دختر من بشدت وابسته بود ینی با شیر میخوابید؛اومدم کتاب داستانای مختلف به سلیقه خودش براش خریدم؛شبها یک ساعت قبل خواب تو جاش درازش میکردمو براش کتاب داستان میخوندم تا خسته میشد؛۸ تا کتاب داستان خریدم؛هرشب هر ۸ تاشو میخوندم؛تا اینکه میخوابید؛؛
روز دوم از خواب بیدار شد یکم بهانه گرفت ولی تا گفتم تلخ بیا بخور گفت نه و دیگه اصلا نیومد سراغشون
و بشدت راضی ام ک یهویی از شیر گرفتم
اصلا هم آسیب ندید دخترمیا گریه کنه
ب شمام پیشنهاد میدم امتحان کنید این روشارو واقعا جواب میده
و هنوزم شبا براش کتاب قصه میخونم و میخوابه
الان دو هفته س کامل از شیر گرفتمش
مامان قند عسل مامان قند عسل ۲ سالگی
مامانایی که میخواین بچتونو از شیر خشک و شیشه شیر بگیرید بیاین تجربمو بگم شاید به دردتون خورد🎈🎈
الان دیدم یه مامانی این چالشو داره گفتم بزار یهو تاپیک بزنم تجربمو بگم
اول اینکه بهتره شیر و شیشه شیر همزمان بگیرید شیر پاستوریزه زیادش برای بچه بده و اینکه بچه ی غذا خور از روی عادت شیر داخل شیشه رو میخوره یعنی به عشق شیشه شیر که شیر میخوره
من یه شب شیرشو خیلی خیلی رقیق کردم یکم خورد غر زد و هی خواست شیر داخلشو عوض کنم ولی گفتم خراب شده شیشه شیرت بد مزه شده ولی شاید باورتون نشه اون شیر رقیق بد مزه رو باز به عشق شیشه خورد دفعه بعدی که شیر خواست گفتم شیشه شیرت خرابه ( میتونید سر شیشه رو قیچی کنید) گفتم خرابه بیا بریم یکی دیکه بخریم بردمش توی مغازه و جلوش ۴.۵ تا قمقمه نی دار و لیوان نی دار چیدم و گفتم شیشه شیر خرابه بیا یکی ازینا بخریم توش شیر بخوریم یکیش که زشت ترینشم بود به انتخاب خودش انتخاب کرد😄 روش توپ داشت واسه همین اونو انتخاب کرد بزارید خودشون انتخاب کنن خلاصه خریدیم اومدیم خونه شیر ریختیم توش و یکم شیر میخورد یکم توپاشو نشون من میداد و بازی میکردیم خلاصه دیگه هر وقت شیشه میخواست و غر میزد اون لیوانشو میاوردم و با توپاش سرگرمش میکردم و شیر میدادم بهش دیگه فهمید که واقعا شیشه شیر دیگه نیست و جایگزینش این لیوان شده یوقتا استقبال میکرد یه وقتا هم بهونه میگرفت و سری میبردم باهاش یازی میکردم یادش بره ۲ شب هم بیدار شد برای شیشه که رو پام خوابوندمش و اب دادم با لیوان بهش دیگهههه تمومممم بچه ای شب ۳ بار شیر میخورد تا صبح میخوابه 😉😁