سلام مامانا من بخاطر شرایط کار خودم و همسرم میشه گفت تقریبن پیش مامانم زندگی می‌کنیم حدودن دو ماه پیش همسرم یکدونه داداشش از دست داد برای تسلی مادر شوهرم و سرگرمیش دخترمو عصرا میزارم پیش مادرشوهرم چند وقته حس میکنم دخترم لجباز شده الکی بهونه میاره صبحانه اصلن نمیخوره حرفا بد میزنه مخصوصن دست به زن پیدا کرده الکی بچه ها و حتی خودمونو نیشگون میگیره گاز میگیره بنظرتون چیکار کنم من اصلن دلم نمیخاداین روند ادامه داشته باشه هرچند ک مادرشوهرم میگه تو خیلی به پر پا بچه میپیچی بچه بایدازاد باشه ولی منم دلایل خودمو دارم دلم نمیخاد دخترم به کسی زور بگه منعش میکنم خوب بد بهش یاد میدم اجازه گرفتن و احترام گذاشتن دارم بهش یاد میدم ولی خانواده شوهرم میگن الان زود بنظرتون کار من اشتباه یا مادر شوهرم ک دخترمو آزاد گذاشته

عزیزم منم دقیقا امروز همین حرف و زدم یه سری از خانوما امدن گفتن من منفی بافم گفتن انرژی منفی میدی و...
دختر منم از وقتی میره خونه مادرشوهرم تنهایی حرف شنویش کم شده
داد و بیدادش زیاد شده بهونه گیر تر شده
نمیدونم واقعا دلیلش چیه ولی خیلییی اذیت هاش بیشتر شده قبلا اصلااا معضل خاصی نداشتیم ما

فکرمیکنم به خاطر سنشونه. پسرمنم صب تاشب پیش خودمه ولی امروز یه دونه عصبانی شد چنان زد توصورتم منم یه دونه زدمش. لجباز شده یه وضعی اصلا

پسر من ک‌ از صب تا شب تو خونه فقط با خودمه تازگیا هم دست بزن داره هم بشدت لجباز شده فقط میگه ن .ب نظر من بخاطر سنشونه

خب نزار بره خونه مادرشوهرت
قرار نیست بخاطر سرگرمی مادرشوهرم هر چی دلش میخواد یاد بچه بده

وااااای دقیقا منم شرایط شمارو دارم خیلی دخترم بد شده تو خونه رعایت میکنم باهاش کار میکنم تا یه جایی میریم دخترم همه جوررفتاری یاد میگیره