۴ پاسخ

توجه و محبت اون بچه رومیخوادبه خودش جلب کنه کاراشتباه هاروهم که تکرار می‌کنه بخاطر همینه

سعی کنید اول بغلش کنید بوسش کنید اروم بشه بعد باهاش دوستانه صحبت کنید ک چی درست چی غلط دلیلی نداره وقتی کسی باهاش دوست نداره بازی کنه جیغ بزنه گریه کنه دختر منم وقتی کسی دست به اسبابازیش میزنه گریه میکنه سعی میکنم با حرف زدن ارومش کنم

میریم جایی همش ب بچه ها میگه بامن دوست میشی اگه کسی باهاش دوس نشه اینم بازی نمیکنه میشنه یجا

وای دخترمنمممم

سوال های مرتبط

مامان مرسانا مامان مرسانا ۴ سالگی
از لج مادرشوهرم آقا بچه ی جاریم روزی ۴ ساعت خونه مادرشوهرم منم کنارشم اینم هر دفعه میاد دم خونمون یا دخترمو بهش میگه وایسا تا اون بیاد با هم بازی کنین حالا اون از مهد میاد و مریضی و ویروس ممکنه داشته باشه از اون ور من نمیتونم بچمو بزارم چند ساعت اونجا تنها باشه از این ور بچم خیلی دوست داره اونجا باشه و باهاش بازی کنم چن بار به مادرشوهرم گفتم مزاحم ما نشو ما کار داریم اینم میخاد از سر خودش باز کنه باز میا  صدای بچمو در میاره منم یه بار بچمو برداشتم آوردم خودش گریه که میخام بمونم اونم هی بهش می‌گفت بمون همین جا نمیخاد بری هی ام به من می‌گفت با لحن بد که چیکارش داری میخاد بازی کنه تا مامان اون بیاد منم بچمو کشیدم آوردم بعد چون خیلی گریه میکرد بردم خونه خاله ام تا با بچه ی اون بازی کنه خالم گفت بچه اش ۵ روزه آنفولانزا داشته و الان فقط سرفه میکنه منم دیدم این گریه میکنه گفتم اشکال نداره حالا بچم گلو درد داره بردمش دکتر نمیدونم آنفولانزا گرفته یا عفونت باکتریایی گرفته چون دکتر آموکسی سیلین داد حالا گلوش و گردنش داغه و دیشب تز گلو درد فقط جیغ کشید چکار کنم واقعا چکار کنم برنامه ی هر روز خونه ی مادرشوهرم و دختر جاریم همینه
مامان مهدیار مامان مهدیار ۴ سالگی
دیروز با خواهرشوهر و دوتا بچه هاش رفتیم بیرون این بچش ک همسن مهدیاره از هیچی ترس نداره ن از مترو ن اتوبوس ن گم شدن هیچی گفتم ک کمک کنم از اتوبوس بیاد پایین ک دستمو نمی‌گرفت خودشو پهن اتوبوس کرد خودشو رو اتوبوس می‌کشید پیاده بشه آخر اینقد لفت داد راننده اتوبوس داد زد لامصب بغل کنید بعدم ک یهو تو مترو وحشی شد بدو بدو نزدیک بود بیفته چاله قطار دستشو میگرفتم کمک کنم جیغ و داد ک تو محکم میگیری خب من اونقدر میگیرم دست بچه رو ک یهو از دستم نتونه در بره خدای نکرده مهدیار هم با این قضیه مشکل نداره قشنگ دست منو میگیره خلاصه این از اول ک جیغ و داد کرد تا برگشتیم مهدیار میگفت دیگه اینا رو بیرون نبریم هر دفعه این جیغ میزد یا لج میکرد مهدیار هم گوشیشو میگرفت داد میزد چرا اینا رو با خودمون آوردیم دیگه مهدیار اصلا بیرون رفتن باهاش دوست نداشت دست مهدیار رو نمی‌گرفت اخر دیگه مهدیار گفت اینا رو ول کن خودمون دوتایی بریم نمدونم چرا این بچه اینجوریه کسی هم بیاد خونه نمیزاره اتاقشو بهم بریزه میگه اسباب بازیامو تازه مرتب کردم بهم نریز یا اسباب بازی فقط تو اتاق تو سالن بیشتر ی دونه اجازه نمیدن ببرن کلا حواسش ب بچه ای ک میاد خونمون هست اشتباهی نکنه یا ب چیزی دست نزنه ب دکوریا ک بچه ای دست بزنه سریع اخطار میده اینا وسایل مامانه نباید دست بزنی ناراحت میشه یا زیر دستت پیش دستی بگیر کلا جلو بچه های دیگه ی پا مامانه برا خودش خخخخ خدا کنه اخلاقش عوض نشه اما این اخلاقش برا خودش مشکل شده با بچه ها زیاد نمتونه ارتباط بگیره فقط با بچه ای ک مثل خودش باشه دوست میشه فقط