۲۰ پاسخ

انشاالله به زودی که بایه عکس دونفره تو ایوون طلا امام رضا جوری که دخترت بدون کمک سرپا وایساده کل مادرای گهواره روسوپرایزکنی.براخداغیرممکن وجود نداره.فقط صبورباش

سلام عزیزم ان شاءالله به حق این شبها که شهادته امام صادق هستش بزووودی زود از ته دل خوشحال بشی و دخترگلت صحیح سالم بپره بغلت

انشالله به آرزوت میرسی .

الهی عزیز دلم
انشالله گلم
دختر گلت با پاهای خودش توی صحن امام رضا قدم برداره

سلام عزیزم خوبی ببخشید میشه بگی دخترت مشکلش چیه؟ افتاده زمین،؟ تو یکی از تاپیک هاتون گفتین بخاطر افتادنش خون لخته نشه ،،میشه بگید ببخشید قربونت

کمروپاهاشوباروغن زیتون ماساژبده جایی ک نان محلی میپزن عرق نان محلی بگیرین وبزنین ب کمروپاهاش

امام رضا خودش کمک کنه وبچتون صحیح سالم شه وبیای خبر خوشحالیتو توگهواره بگی عزیزم🙏

ان شاءالله که رو پاهای خودش‌ راه ميره حرم امام رضا

انشاالله که بادل شادبرمیگردی
التماس دعا

انشالله خدا به حق آبروی نرجس خاتون به حق آبروی فاطمه معصومه تو همین روزا دلت رو شاد کنه وشفاف دخترت رو ازش بگیری

عزیزم انشاالله به آرزوت میرسی برای رسیدن به حاجتت دعا می‌کنم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

انشاالله انقدر بدو بدو کنه با اون پاهای قشنگش که از خستگی بیفتی

سلام عزیزم اشکمون دراوردی.....
بحق قطره قطره خون پاک سیدالشهدا ....ب بزرگ مرد کربلا حضرت علی اصغر ..ب قطره قطره اشک حضرت رباب....ب غیرت حضرت زینب......ب مادرمون فاطمه زهرا قسم ک صدامونو بشنون و بچتون شفا پیدا کنن...از اعماق وجودم از خدا میخام......ب علمدار کربلا قسسسسم...😭😭😭😭😭😭😭😭😭

چقدر حرفات برام آشناست، انگار خودم نوشتم، منم شوهرم ازم دوره هفته ای یبار میاد خونه، همیشه دلخور و ناراحت بودم که چقد بدبختم، حالا فهمیدم که اوج خوشبختی بودم و خبر نداشتم و الان تازه بدبخت شدم😔😔
راستی تصویری که گذاشتی منو یاد شاهزاده حسین قزوین انداخت

الهی به حق صاحب زمانی که برمن بخشیدن برت ببخشن و ببینی این روزو ازته دلم دعا کردم وگریه کردم 😭

دختر منم این چن ماه راه نمیره 😔

عزیزززدلم
انشالله به حق آقا امام رضا دختر گلت راه میره و صدات میزنه.
یه روزی میاد که تو صحن امام رضا داری دنبالش میدویی
روزهای خوب نزدیکه گلم توکلت به خدا.

ان شاءالله عزیزم نگران نباش راه میوفته بهت قول میدممممممممم

ایشالله مامان اریسا جان شما و من به آرزو مون برسیم که راه رفتن بچمون هست

عزیزم اریسا جان الان خودت می شینه واقعا خیلی خوشحالم

سوال های مرتبط

مامان شیرینی زندگیم. مامان شیرینی زندگیم. ۲ سالگی
از تاریخ بدم میاد از گذرزمان بدم میاد یه سال دیگه گذشت.هی خدا میلادهمه اما توهوه مراسمات شرکت میکردم توتمام شهادتا حتی اگه نمی‌رفتم باتلویزیون عزاداری میکردم .نمیگم خیلی باخووودام ازون تعصبیا اما عقاید و اعتقاداخودمو داشتم الآنم دارم یکم قوی تر . خلاصه هرجور بودارادتمو به آینه نشون میدادم و تنها درخاستم سلامتی خانوادم بود هم قبل بچه ام هم بعد بچه .محرم میشد میگفتم این محرم دیگه به لطف امام حسین بچم راه می‌ره .ده فاطمیه میگفتم به لطف خانوم فاطمه دخترم خوب میشه.خلاصه هرمراسمی درتوتنم نیرو نیاز میکردم خودم تنهایی صفره صلوات میندازم هدیه به ائمه براسلامتی کل بچه ها نه تنها بچه خودم .چون برامادر سخته گفتم حداقل دخترخودمدخوب نشه بادهای من چن نفرخوب بشن.یادم نمیره پارسال به یه امید رفتم مجلس امام رضا همش میگفتم دخترم دیگه یه حرکتی میزنم آقاامام رضا شفاعت می‌کنه دخترمو پیش خدا.جگرم میسوزه لباس تنش کردم بی قراری می‌کنه میزنه به پاهاش بازبون خودش به پاهاش میگه پاشو دیگه برو دیگه باز دستش میگیره جلو دهنش به حالت گریه.قوربون بچم برم بچگی نکرد بدوبدوخرابکاری فضولی .هی دنیا دلم گرفته امام رضا تمام بچه ها مریضا .پیر و جووون شفا بده خیلیا چشم انتظارم .خیلیا الان تو بیمارستان رو تخت افتادن خیلی زجر میکشم امام رضا شفاعتشون.ازتخت بیمارستان رهابشن.باز مایکم بهتریم. .حال اونارو خوب کن.