۱۳ پاسخ

عیبی نداره ی شبه دیگه برات تجربه میشه دفع بعد نزاری برع😅
مشکلی پیش نمیاد خواهر شوهرت خودش مادرع بلده عزیزم تخت بگیر بخاب برا بچتم تنوع میشه از حال هواش عوض میشه فقط خدا نکنه براش عادت بشه دیگ جریان داری باهاش سر رفتن هر مهمون
منم دختر تا الان ک پنج سالشه تا مادربزرگاش میان خونمون دیگ ی دعوای حسابی میکنیم باهاش چون ی بار اجازه دادیم مادرم ببرتش دفه بعد مادرشوهرم اومد گفت میرم گفتم نه گفت با اون مامانی گذاشتی با این نمیزاری دیگ گفتم مادرشوهرم ناراحت نشه گزاشتم و تااامااام عادت شد براش الان دیگ توبه کردم

نگران نباش از این فرصت طلایی استفاده کن تخت بخواب 😂

سرزنش که نه
اما خوب نیست
بچه وقتی میخوابه توی خواب دیگه متوجه نیست کجاست
ممکنه توی خواب آب بخواد یا جیش داشته باشه بعد بخواد بلند شه ببینه مادرش نیست برای شبهای یعدی ممکنه دچار اضطراب بشه
و اینکه درسته عمشه اما قطعا مثل مادر برای بچه کار نمیکنه
برای اولین بار اونم خواب شب نباید میزاشتی با عمش بره

خیییلی سخته
شب بدون تو میتونه بخوابه?

جدی بچه ی دو ساله؟پسرت کلا حرف میزنه؟

نگران نباش. اونم عمشه خودشم مادره حواسش به مهمون کوچولوش هست. ولی نذار بشه عادت

من اصلان نمیتونم بزار م بره ی لحضه نباش دق میکنم

بچه من قلق های خیلی بدی داره متاسفانه
خوابیدنش
خوردنش
چند بار شب بیدار میشه باید بذارم روی پا
نمیتونه خودش بخوابه
از این نظر نمیتونم بذارمش پیش کسی
ولی اگه این مشکلات رو نداره واقعا خدا رو شکر کن

اخییی😍😂
پسرمن که بدون من جایی واینمیسته اگ وایسه حتما من باید باشم. شبا همش میگه دستمو رو صورتش بزارم یا بغلش کنم خابش ببره🥹💗

عزیزم این عکس خودته

الهی عزیزم بزار بره خوش بگذره بهش شماهم سرتو بزار بخاب هیچی نمیشه انشالله فردا صبح بلند شو برو بیارش

۲سالشه

چند سالشه؟؟؟دو سال؟

سوال های مرتبط

مامان آرمان مامان آرمان ۲ سالگی
سلام مامانا یه سوال
من و پسرم همیشه تو خونه تنهاییم چون تو این شهر کسی از فامیلای خودم و شوهرم نیس ،کسی به خونه مون رفت آمد زیاد نداره خودم گاهی اوقات پسرمو میبرم بیرون به قول خودش در در ، تا دلش میگیره اما خب نهایت تا کوچه و اینا باش پارک و مهد یا خانه بازی هم نزدیکم نیس که با بچه های دیگه آشنا بشه و معاشرت داشته باشه و خودش تو خونه با اسباب بازیاش بازی می‌کنه و عادت کرده به تنها بازی کردن
راستش چند وقت پیش خونه دوستم مهمون بودیم که اونم بچه کوچیک داره که همسن پسرمه هر چقدر طفلی بچه میخواست با پسرم بازی کنه ،این محلش نمی‌داد یا هر اسباب بازی بچه دوستم برمیداشت می‌رفت همونو از دستش می‌گرفت طفلک بچه هم گریه میکرد یا یه عادت جدید پیدا کرده آدمو میزنه
بنظرتون این رفتارش عادیه؟
هر اسباب بازی بچه دوستم برمیداشت گیر میداد همونو از دستش میکشید
مامانایی که این تجربه دارین تو رو خدا راهنمایی کنید چیکار کنم این کارشو ترک کنه ،دیگه هیچ جا مهمونی تو رپستامون نمیتونم برم
مامان دوقلوها مامان دوقلوها ۲ سالگی
ما مادرا چه موجودات عجیبی هستیم...
وقتایی که بچه ها کنارمون هستن همش می‌نالیم از اذیتاشون وقتایی که نیستن پیشمون انگار چیزی گم کردیم سریع دلمون تنگ میشه واسشون
فردا صبح قراره مامانم اینا بیان بچه هارو ببرن خونشون تا شب من نیستم کنارشون
از همین الان انگار دلم براشون تنگ شده،بغض دارم
حالا میدونم که بهشون کلی خوش میگذره ها...ولی تحمل خونه بدون وجود بچه ها و سروصداشون خیلی سخته،امشب اتفاقی تاپیکهای مامان عماد رو خوندم که متاسفانه بچشون یه بیماری داره که دکترا میگن فعلا درمانی واسش وجود نداره،خیلی گریه کردم هم بخاطر حال اون بچه و مادر پدرش،هم واسه خودم که چرا یوقتایی با بچه ها بدرفتاری میکنم
احساس شرمندگی کردم واقعا... خدا دوتا بچه ی سالم داده بهمون بی منت، قدر نمیدونیم...
امیدوارم خدا به همه ی مامانها توانایی و صبر و تحمل زیاد بده در مقابل شیطنت های بچه هاشون صبور باشن
و همچنین انشالله همه ی بچه های بیمار هم به زودی سلامتیشونو بدست بیارن🤲🙏