خیلی حالم بده 💔نمی‌دونم اصلا چجوری خودمو خالی کنم..چیکار باید بکنم دقیقا ..نه ماه استراحت مطلق باشی نه ماه هرروز آمپول بزنی بدنت سیاه و کبود شه از همه چیزت زیبایی بدنت گردشت همه چیزت بگذری تا یه بچه بیاری برای یه کسی که حتی یه ذره قدرتو نمیدونه..بعضی وقتا دلم میخاد بزارم برم خونه مامانم فقط یه روز فقط روز بچه بمونه دستش تا بدونه اگه من نباشم یه لحظه هم نمیتونه نگهش داره ..بعدش دلم نمیاد میگم بمونم تو خونه خودم بچمو بزرگ کنم کاملا طلاق عاطفی بگیرم ازش و هیچ کاری به کارش نداشته باشم..هفت ماه خابیدم تو خونه خودم و به سختی و آروم کارامو کردم چون استراحت و سرکلاژ بودم بعدش دوماه رفتم خونه مادرم کرج خابیدم ..دو هفتس سزارین شدم به شدت حالم بده و ضعیف شدم و تو خونه دست تنهام خونه زندگیم بهم ریخته و با یه بچه تا خود صبح بیدارم و روزا کار میکنم حال روحیم به شدت خرابه ..دیروز کشو هارو جمع میکنم لای لباس شوهرم یه رژ زنونه پیدا کردم که استفاده شده بود ازش پرسیدم این مال کیه فقط گفت نمی‌دونم و از خونه رفت بیرون.. حالم بده دلم میخاد وارد مجازی شم و با یکی حرف بزنم تا نیاز عاطفیمو برطرف کنه و انتقام بگیرم از این

۱۶ پاسخ

هرکاری کنی حق داری ولی نذار بچت آسیب ببینی
تلاشتو بکن واسه نگهداشتن زندگیت. خودتو سبک نکن ولی وقتی بچت میخوابه و یا آرومه به ظاهر خودت برس و واسه خودت اگه میتونی خرج کن و وقت بذار، جوریکه ببینه که خودت واسه خودت مهمی. میدونم سخته ولی سعی کن به خیانت احتمالیش عکس العمل نشون ندی. باهاش قهر نکن ولی خودتو قوی تر نشون بده
تمیزی خونه را بذار الویت آخر
به خوراکت برس و خودتا تقویت کن.
فکر دوست مجازی را لطفا نکن..
خواهرانه میگم این کارا انجام بده تا خدای نکرده اگه بازم موردی داشت یا چیزی ازش دیدی، سرت بالا باشه که همه کاری واسه زندگیت و نگهداشتنش انجام دادی
یه درصدم احساس پشیمونی نکنی

نه این اشتباه
با انتقام‌گرفتن خودتو بدتر آتیش می‌زنی
بچسب به بچت
گور باباش بزار با هرکی می‌خواد بره
هرکاری می‌خواد بکنه
تو بخاطر بچت هم که شد نباید حتی صحبت کنی با کسی
اینو خواهرانه بهت میگم 😘

عزیزم ناراحت نباش، شوهر منم وقتی بچم دنیا اومده بود دوماه نه با من حرف میزد نه به بچه نگاه میکرد دوماه تمام هرشب دعوا داشتیم، چون خونریزی داشتم رابطه هم نداشتیم دوماه تمام غریبه بودیم بعد دوماه که اولین رابطه رو داشتیم به من گفت فکر میکردم دوسم نداری همش وقتت رو با بچه میگذرونی، منم کلی زدمش، انقدر این دوماه من ناراحتی کشیدم که شیرم خشک شد، ولی الان خداروشکر بهتریم باهم، صبح و شب به طلاق فکر میکردم، ولی بازم خداروشکر، اینا همش امتحانه، به چیزای خوب فکر کن، به بچه ات فکر کن، به روزای خوبتون فکرکن، براش وقت بزار، میدونم سخته خیلی سخته ولی باناراحتی چیزی درست نمیشه بد تر میشه، بسپر به خدا توکل کن، میدونم چی میگی، منم کشیدم، درست میشه، بشین باهاش حرف بزن، بگو شرایط رو با آرامش، براش توضیح بده انشالله که درست میشه ناراحتی برا بچه خوب نیست خودتو باهاش سرگرم کن همسرت میاد خیلی نرو پیش بچه همش پیش شوهرت باش آرایش کن براش لباس قشنگ بپوش بزار بدونه دوسش داری نشونش بده غذای مورد علاقه شو بپز، مردا غذا شون اوکی باشه حله همه چی

منم مثل تو چندماه از همچی زدم بخاطر بچه
بچه اومد همش قربون بچش و بغل و ناز و منو جلو هرکس و ناکسی خورد میکنه انقدر داغونم ک حد و حساب نداره
انقدر حرف تو دلم هست ارزومه با یکی حرف بزنم منظورم شوهرمه باهاش حرف بزنم گریه کنم داد بزنم ولی هیچ حرفی نزنه
الان مثل فلجام ی هفتس ن دراز شدم نه اب میتونم بخورم ن غذا میتونم بخورم ن راه برم .. کلی چیزای دیگه ک حتی حوصلم نمیکشه راجبشون حرف بزنم فقط خستم از همچی

شما تازه زایمان کردی و حتما افسردگی بعد زایمان هم داری ولی بهترین کاری که میتونی انجام بدی پیش یه مشاور رفتنه و حتما یه مشاور خیلی خوب پیدا کن و برو اون حتما بهت میگه چه کاری درسته و چجوری انجام بدی این جا ما هر کدوممون میتونیم بهت یه نظر بدیم و شاید از نظر هر کسی نظرش درست باشه و رو شما تاثیر بزاره چون الان تو شرایطی هستین که کوچک ترین حرف هم میتونه رو شما تاثیر بزاره پس به نظرم حتما یه مشاوره خوب پیدا کنید و برید

مردا همه مثل همن.دوس داری با یه نفر دیگه حرف بزنی دوباره همین ضربه روحی رو بهت بزنه؟؟؟

نمیدونم چی بگم گلم مردا همینن دیگه
ببین میشه گوشیشو دایورت کن میفهمی چیزی هست یا نه

امان از دست اين شوهرا
واقعا ناراحت شدم برات🥺🥺
ب بچه حس نداره؟دوسش داره؟

شاید کار مادر شوهرت از کجا می ونی شاید اصلا شوهرت خبر نداره بعدشم این فکر و نکن که من بذارم برم نمیتونه بچه نگه داره براحتی این بچه رو بزرک میکنه و حق و حقوقی بهت تعلق نمیگیره بنظر من بذاری بری خیلی بهتره هم اون هم مادرشوهرت آدم میشن

تا میتونی ب خودت برس برو مژه بزار اگه ناخن دوست داری ناخن بزار همش آرایش کن ب تیپت برس تا میتونی لباسای لختی بپوش موهاتو بریز دورت ۹ماه هم من هم تو استراحت مطلق بودیم ب خودمون نرسیدیم فقط یه گوشه مثه گوشت افتاده بودیم اینا هم فکر کردن تا ابد همینه الان ک زایمان کردی این کارارو بکن منم میکنم مژه میزارم ناخن ک داشتم هرجا میرم آرایش میکنم موهامو همش باز میزارم لباسای جذب میپوشم تو خونه لباس لختی میپوشم ک بفهمه ۹ماه فقط بخاطر بچمون از همچیزم گذشتم وگرنه من همیشه قرار نیس بی رنگ و روح و نامرتب باشم تا میتونی هم پولاشو خرج کن واسه خودت واسه بچت تا پولاش جای دیگه خرج نشه

مرداهمشون عین همن اصلافکرخیانت نکن نزدیکان منم خیانت دیدوطلاق گرفت بایه بچه بعددیدنمیتونه بچه رونگه داره بچه رودادشوهرش وازدواج کردالان انقدپشیمونه که نگم میگه این ازاونم بدتره ای کاش زندگیموبهم نمیریختم وتحمل میکردم
اول اینکه به خودت برس هرروزآهنگ بزاروروحیتوعوض کن وقتی بچه دارمیشی مردانمیدونم چراتایه ماه یه جوری میشن انگارافسرده شدن انشالله که درست بشه ومحبت بینتون بوجودبیاد

گلم انتقامتو میتونی یجور دیگه بگیری اینقدر پولاشو خرج کن که کسی طرفش نیاد

نمیشه بگی کسی بیاد پیشت بمونه؟کمکت کنه یه کم حال روحی خودت بهتر بشه..به خودت برس فقط.وقتی هم میاد خونه بچه رو بسپار بهش خودت استراحت کن

عزيزم شما تازه زايمان كردي وافسردگي هم داري ميگيري

عزیزم فعلا روزای سختیو داری میگذرونی، هم از نظر جسمی هم مخصوصا روحی الان نباید هیچ تصمیمی بگیری فقط اگه میتونی دوباره برو پیش خانوادت هم حال خودت یکم عوض شه هم بچت یکم بزرگ شه بعد برگرد باهاش حرف بزن و مشکلتو حل کن

الهی بمیرم برات،چقد حالت بد شده
عزیزم متاسفانه مردها ۹۰٪ همینن

سوال های مرتبط

مامان مهتا مامان مهتا ۸ ماهگی
سلام مامانا خب بالاخره بیایید که از تجربه زایمان بگم براتون که انشاالله بتونم کمکی کرده باشم
من وقتی متوجه شدم باردار هستم سونو دادم تو ۱۵ هفته طول سرویکسم ۲۳ بود که دکتر گفت باید سرکلاژ کنی و منم دو روز بعدش بستری شدم و سرکلاژ کردم برای سرکلاژ بیهوشی کامل شدم و فرداش هم مرخص شدم و اصلا درد نداشت فقط تا یه هفته ممکنه لک بینی و ترشح قهوه ای داشته باشید
وقتی اومدم خونه کاملا استراحت مطلق بودم حتی غذا خوابیده میخورم و نمازمم خوابیده میخوندم و حموم هر دو سه هفته یه بار می‌رفتم
و در کل فقط خوابیده بودم تا وقتی که به ۲۸ هفته رسیدم که دکتر گفت دیگه میتونی فعالیت خیلی کم شروع کنی ولی قبلش برو یه سونو بده شرایطتت رو ببینم وقتی رفتم سونو گفت که خانم فانلینگ داری و دهانه رحمت ۲ سانتی باز شده بعدش که دکترم دید جواب سونو رو گفت سریع برو بیمارستان امام خمینی بستری بشو که آمپول بتا رو بگیری و تحت نظر باشی من ۱۰ روز اونجا بستری شدم و بعدش مرخص شدم و اومدم خونه و مجدد استراحت مطلق بودم تا آخر بارداری و تو ۳۸ هفته و ۴ روز سزارین کردم و پسرم‌ به دنیا اومد