سلام مامانا خب بالاخره بیایید که از تجربه زایمان بگم براتون که انشاالله بتونم کمکی کرده باشم
من وقتی متوجه شدم باردار هستم سونو دادم تو ۱۵ هفته طول سرویکسم ۲۳ بود که دکتر گفت باید سرکلاژ کنی و منم دو روز بعدش بستری شدم و سرکلاژ کردم برای سرکلاژ بیهوشی کامل شدم و فرداش هم مرخص شدم و اصلا درد نداشت فقط تا یه هفته ممکنه لک بینی و ترشح قهوه ای داشته باشید
وقتی اومدم خونه کاملا استراحت مطلق بودم حتی غذا خوابیده میخورم و نمازمم خوابیده میخوندم و حموم هر دو سه هفته یه بار می‌رفتم
و در کل فقط خوابیده بودم تا وقتی که به ۲۸ هفته رسیدم که دکتر گفت دیگه میتونی فعالیت خیلی کم شروع کنی ولی قبلش برو یه سونو بده شرایطتت رو ببینم وقتی رفتم سونو گفت که خانم فانلینگ داری و دهانه رحمت ۲ سانتی باز شده بعدش که دکترم دید جواب سونو رو گفت سریع برو بیمارستان امام خمینی بستری بشو که آمپول بتا رو بگیری و تحت نظر باشی من ۱۰ روز اونجا بستری شدم و بعدش مرخص شدم و اومدم خونه و مجدد استراحت مطلق بودم تا آخر بارداری و تو ۳۸ هفته و ۴ روز سزارین کردم و پسرم‌ به دنیا اومد

۴ پاسخ

خداروشکر که خودت و نی نی سالم و سلامتین 😍😍خدا حفظش کنه برات

ممنون ک نوشتی ، انشالله ک خدا حفظش کنه برات، چه داروهایی داشتی تو دوران بعد از سرکلاژ .

مبارک عزیزم انشاالله پاه قدم پورخیر برکتی داشته باش واسه ماهم دعا زایمانی آسان راحت داشته باشیم

بسلامتی عزیزم الان چند روز زایمان کردی

سوال های مرتبط

مامان joje💗 مامان joje💗 ۱ ماهگی
زایمان پارت ۱
خانمها تجربه مادری رو دارین که بخاطر طول سرویکس ۳۱-۳۲ تو سونو انتی و آنومالی وسابقه بارداری قبلی دوس داشتم سرکلاژ انجام بدم ولی تو همون سونوها جفت پایین وکمی رو دهانه رحم بود و نمیشد انجام داد چون دکتر گفت خدایی نکرده سوزن بخوره به جفت دیگه کاری نمیشه کرد
تا اینکه هفته ۲۳ واسه سونو رفتم جفت بهتر شده بود و متوجه شدم طول سرویکس خیلی کم شده دکتر دید سونو واژینال نوشت و اون کمترم نشون داد و دکتر گفت اورژانسی باید سرکلاژ انجام بدی و عمل پرریسک که اصلا معلوم نیست اینجوری هم نمیمونه فکر کن دور از جون از دست دادی و راه دیگه ای نداشتیم جز سرکلاژ
من هفته ۲۳ و۴ روز سرکلاژ شدم(واسه همین حرف هرکسی میاد اینجا میگه دیگه تا ۱۸ هفته به بعد نمیشه و اینارو گوش نکنین چون هر کسی شرایطش فرق داره ببینین دکترتون چی میگه)
بعدش هم استراحت بودم مطلق مطلق نبودم ولی کاری هم نمیکردم خیلی بشینم و سرپا باشم وواسه دستشویی و حمام و یه آب خوردنی چیزی تو خونه راه میرفتم و فقط بیرون واسه دکتر و سونو این مدت گذشت تا....
ادامه...
مامان نیکان مامان نیکان ۶ ماهگی
تجربه بارداری پرخطر
سلام من ۱۷ روزه که زایمان کردم ولی دوره بارداری بشدت سختی داشتم و پراسترس. از همون هفته ۵ و ۶ که فهمیدم باردارم لکه بینی داشتم که به خونریزی هم رسید که هماتوم بود و تا سونو ان‌تی که رفتم ادامه داشت
بعد سونو متوجه شدم که طول سرویکسم کمه ۲۲ بود و هفته ۱۴ سرکلاژ شدم و چند هفته استراحت مطلق بودم و فقط برای دستشویی پامیشدم تا هفته ۲۵ استراحت نسبی داشتم کار خاصی نمیکردم فقط برای دستشویی غذا و داروخوردن بلند میشدم ولی با این حال فانلینگ شدم با وجود سرکلاژ و مجبور شدم پساری هم بذارم. دیگه کلااا استراحت مطلق شدم و هفته ۳۲ طول سرویکسم بخاطر یبوست کمتر شد آمپول بتا زدم یه هفته بعدش آب دور جنینم کم شد و بستری شدم هرروز دوبار nst و سونو میدادم و تو هفته های آخرم کلستاز بارداری گرفتم و آنزیم های کبدیم بالا رفت🫠
ولی با همه اینا ۳۷ هفته و ۱ روز زایمان کردم و پسرم سالم و سلامته❤️
حین زایمان برای همه باردارا دعا کردم چون خودم سختی و استرسشو کشیدم و میدونم یه باردار به چه چیزای وحشتناکی میتونع فکر کنه من خیلی استرس داشتم و همیشه گریه میکردم و کلی افکار منفی تو ذهنم بود ولی خداروشکر همه چی به خیر گذشت و اگه به گذشته برگردم سعی میکنم از بارداریم لذت ببرم تا اینکه با فکرای بیهوده و وسواس الکی واسه خودم زهرش کنم🤦‍♀️
امیدوارم همه مامانا بسلامتی و با دل خوش زایمان کنن🤲
مامان فندوق کوچولو😍 مامان فندوق کوچولو😍 ۷ ماهگی
**تجربه من از سرویکس کم و باز شدن دهانه رحم**
۲۱هفته بودم که دچار درد شدید مثانه و سوزش شدید داخل واژن شدم و پسرم میزد تو واژنم
جوری که شبا از درد نمیخابیدم فکر میکردم طبیعیه تا اینکه تو ۲۳هفته امونمو برید این دردا و رفتم یه سونو معمولی که اونجا بهم گفت دهانه رحمت قیفی شده و داره باز میشه سونو رو به دکترم نشون دادم دکترم گفت مهم نیست استراحت کن دارو هم نمیخاد اومدم خونه استراحت کردم ولی خوب نشدم هیچ بدترم شدم بازم رفتم دکترم گفت تحمل کن چیزی نیست دوباره تا ۲۵هفته صبر کردم ولی دردا شدید و شدید تر میشد..تصمیم گرفتم دکترمو عوض کنم و رفتم پیش پروتانولوژیست تو مرکز خودشون سونو کرد و گفت افتضاح شدی سرویکست از ۳۶شده ۱۰و دهانه رحمت یسانت بازه باید بستری بشی و‌سولفات و امپول ریه بگیری ممکنه همین الان زایمان کنی..توی ۲۵هفته چه زایمانی آخه🥲انگار دنیا رو سرم خراب شد همش گریه میکردم یه هفته بستری بودم و مرخص شدم تا ۳۴هفته فقط خابیدم حتی غذامم خابیده خوردم و‌بعد ۳۴هفته شروع کردم ب کار کردن،،،خاستم بگم اگه کسی روزای منو تجربه میکنه نگران نباشه فقط امیدش بخدا باشه و دکتر خوب انتخاب کنه ک فکر پول نباشه فقد…خدا دکترمو خیر بده البته دکتر جدیدم ک خیلی کمکم کرد…انشالله همگی بسلامتی زایمان کنیم
مامان رادین مامان رادین روزهای ابتدایی تولد
تجربه سزارین #پارت_۱
من تو دوران بارداری خیلی تجربه هایی که دوستان مینوشتن رو میخوندم و واقعا توی کنترل استرس و آمادگیم برای عمل خیلی کمکم کرد برای همین میخوام تجربه خودمم اینجا بنویسم برای دوستانی که میخوان زایمانشون سزارین باشه.
من از اول بارداری به دکترم گفته بودم که سزارین میخوام و ۳۵ هفته دکتر ازم تصمیم قطعی رو پرسید و من باز گفتم سزارین و بعدش دکتر برای ۳۸ هفته و ۴ روز برام یه معرفی نامه نوشت که ببرم پیش دکتر سونوگرافی و اونجا برام وضعیت جنین رو بریچ بزنن (سفالیک بود) و ۳۹هفته و ۶ روز من با همون برگه سونو توی بیمارستان بستری شدم خیلی استرس داشتم که دوباره خودشون سونو بکنن که خداروشکر انجام ندادن و همون سونو رو قبول کرد پذیرش
من چهارشنبه ساعت ۱۲ شب بستری شدم 🥴 هیشکی رو نذاشتن همراهم بمونه و حتی گوشی رو هم ازم گرفتن وارد زایشگاه که شدم فقط من بودم ولی کم کم نفرای دیگه هم اومدن ازمون آزمایش گرفتن .سرم وصل کردن .هپارین زدن و خیلی بهمون گفتن که بخوابیم ولی اصلا خوابمون نبرد و تا صبح باهم صحبت کردیم 😬🥴 ساعت ۷ بود اوردن برامون سوند وصل کنن چون میترسیدم گفتم ازمن شروع نکنید 😂پرستاره گفت وا بده اول و آخر باید بزنیم دیگه بهم گفت کمرت رو موقع زدن سوند هرجقدر میتونی به زمین فشار بده و بلند نکن اینجوری هیچی نمیفهمی و من واقعا چیزی نفهمیدم نه سوزش نه درد نه حس بد😐😐هیچییی الکی استرس کشیده بودم بخاطرش
مامان خانم لوبیا مامان خانم لوبیا ۲ ماهگی