۴ پاسخ

پسر من که ۹ ماهشه هرروز بیرون نره نق میزنه گریه میکنه تا باباش میاد بهونه میگیره بره بیرون

دخترمنم عاشق بیرون رفتن و بهم چسبیده یکسره
بغلش میکنم اشپزی میکنم جارو میکشم
وقتیم که خوابه به بعضی کارام میرسم
غذاهم شبا ک باباش میاد نگهش میداره درست میکنم بمونه برای نهارفردا
نه خواهر هرروز که نمیشه
هفته ای دو سه بار میبرمش

دختر منم کل روز بهونه میگیره تا وقتی بیرونه خوشه اما تو خونه لجبازی می‌کنه جیغ میزنه امروز واقعا هنگ کرده بودم😂😂بچه ها بی اعصاب شدن

خودم عصرا میبرم تو محله یه تابش میدم

سوال های مرتبط

مامان هانا مامان هانا ۱۵ ماهگی
واقعا گاهی وقتا از دست دخملی به مرز جنون میرسم....بهونه گیریاش، نق نق گردن بیخود، اینکه همش به دست و پام میپیچه حتی یه دستشویی هم نمیشه برم، یا اینکه مدام بغل میخواد یا میگه از کنارم تکون نخور...
به خودم که میام میبینم کل روز در حال قورت دادن خشم و عصبانیتمم و به خودم تو دلم میگم تحمل کن این روزا میگذره بزرگ میشه و دلتنگ همین کارایی میشی که الان بابتش خسته و کلافه ای...و همین حرف میشه یه نور تو دلم که بازم بغلش کنم و محکم ببوسمش تا هروقت دلش میخواد کنارش بشینم باهاش بازی کنم و بغلش کنم تا ذوق داره تاتی تاتی راش ببرم و اونم بخنده...مگه چندبار دیگه این دستا و پاهای کوچولو به من احتیاج دارن پس الان تا لازمه تا میتونیم براشون وقت بذاریم بازی کنیم و بهشون عشق بدیم که فردا حسرت نخوریم...
امروز ار اون روزایی که خونه در حد بمب خوردن منفجر شده تو آشپزخونه که نمیشه قدم گذاشت اتاق خوابا سالن همه افتضاح بهم ریخته...خودمم پریود شدم و از صبح حتی یه لقمه نون نتونستم بخورم...اما بجاش تا آخرین جونی که داشتم باهاش بازی کردم الان خوابید تازه روزم شروع شده از کجا شروع کنم.....خدایاااااا کمک😁😁😁😁