۷ پاسخ

سلام منم دخترم راد۴ ماه بردم دیدم دوست داره صبحا بخوابه دیگه نبردمش

سلام عزیزم دقیقا منم از ۱ اردیبهشت میبرمش مهد اولش خوب بود الان به زور ازم جدا میشه امروز دیگه گریه میکرد نمیرم چقد عذاب وجدان گرفتم فکر کنم بخاطر اینه که میخواد بخوابه

سلام دختر منم چند روز خونه باشه ، بعد صبح زود سخت بیدار میشه ، منم میرم تو رختخواب لباسش عوض میکنم و جوراب پاش میکنم و بغلش میکنم دستشویی میبرم و موهاش شونه میکنم ، هی باهاش شوخی شوخی ، یک ربعی میخندونمش، از قبلم کیف آماده کردم خواب بوده ، سریع اسنپ میگیرم ، تو بغلم میبرم ، تا حیاط مهد میرسه ، خودش فرار میکنه ، هی میگم اسم مربی شو گفته ثمین بیاد بچه ها رو نگه داشتم تا با هم شعر آی کدو بخونیم ، یا شیرین جون الان زنگ زد گفت دلم تنگ شده ، ثمین رو نیارین با ماشین میام در خونه دنبالش و هی به زبون میگیرم ، چون اصلا دوست ندارم با ناراحتی بره ، خداروشکر جواب داده ، اخمش تبدیل به لبخند شده ، البته جونم دراومده تا ناز خانم رو کشیدم.

به خاطر همون تعطیلاته
دختر من از بهمن می‌ره
بعد تعطیلات برمیگردیم سر خونه اول

براش یه جایزه ی خیلی کوچیک بخر
مثلا یه بسته حیوانات بخر بعد هر بار رفتی براش یکی ببر
تا ۵ روز بیشتر نه
کم کم عادت میکنه

سلام این طبیعی هست عزیزم بچه ها یه کم طول میکشه که عادت کنن به محیط جدید و اینکه بخوان قوانین جدید و بپذیرن.بهش فرصت بدید تا عادت کنه و باهاش همدردی کنید و کمک کنید تا محیط و بپذیره.

منم خیلی با ناز و ادا و شوخی بیدارش میکنم ولی داره بدتر میشه
وقتی هم میاد خونه هیچی از مهد نمیگه از مربی هم که میپرسم میگه نه خیلی خوبه با بچه ها ارتباط میگیره ولی توخونه هیچی هیچی از مهد نمیگه

سوال های مرتبط