مامانا میگم اونایی که بچه هاشون هم سن بچه منه
یادتونه دوسال پیش همین موقع ها همش استرس داشتیم؟!
همش میومدیم تو گهواره سوال میکردیم تو دلم یه حرکت حس کردم یعنی بچس؟؟؟حالا هنوز مثلا تازه دو ماهمون بود 😁
یا همش سر هرچیز کوچیکی میومدیم سوال میکردیمو نگران بودیم؟
چقدر زندگی زود میگذره چقدر اون استرسا و نگرانیامون شیرین بود 🥰
و عجیب ترین چیزی که من تو زندگیم دیدم تهوع بارداری بود چقدرررررر اذیت کننده بود چقدر سختیا و چالشای زیادی رو پشت سر گزاشتیم چقدر الان به نسبت دوسال پیش قوی ترو باتجربه تریم ❤️
اومدم تو گهواره برنامه مشاورو بخونم یه دفعه یاد دوسال پیش افتادم گفتم بیام یه یادآوری کنم که زندگی همینقدر زود میگذره اگ یه وقتایی خسته میشین فقط به این فکر کنین❤️❤️

من گهواره رو بعد به دنيا اومدن نصب كردم 🫢😅

من بارداری استراحت مطلق بودم
بعد زایمان پاشدم از جام گفتم خدایا شکرت میتونم راه برم مامانم گفت ساکت شو الان ملت فک میکنن شفا گرفتی پارت میکنن🤣🤣🤣

من اونموقع برنامه ی یک زن رو داشتم.
واقعا خیلی زود گذشت.گاهی به کارای پسرم نگاه میکنم به شوهرم میگم ببین این همون فسقلیه که تو شکمم هزارتا داستان برامون درست کرد.الان آقا شده برا خودش

منم دخترم یه ماهش بود گهواره نصب کردم