۴ پاسخ

شرمندگی نداره عزیزم
من فقط سر غذا خوردنش باهاش همیشه درگیرم و گاهی دعواش میکنم بعد پشیمون میشم

شرمندگی نداره.... ما هم آدمیم ربات که نیستیم.... بچه ها هم با اینکه بچه ان اما گاها به یه سری رفتار از همون نوزادی عادت میکنن و همیشه لجبازی دارن که همون مامانشون براشون اجرا کنه

نیل هروقت میخواد بخوابه من باید کلی ببوسمش و بهش بگم خیلی دوسش دارم از کارهای خوبی که امروز کرده تعریف میکنم و ازش میپرسم چی دوسداره بعضی وقتا میگه کتاب بخون بعضی وقتا داستان بعضی وقتا دوست داره فقط در مورد خودش شیطنتاش براش تعریف کنم مثل خاطره بعد میگه مامان بغلم کن و بعد میخوابه بعضی وقتها هم میگه دوست ندارم بخوابم میخوام بیدار بمونم بابایی بیاد و هیچ اصراری نمیکنم رو این مسئله فقط یه بدی داره دم دمای صبح میاد تو تخت ما میخوابه البته قبلا فقط تو تخت ما میخوابید الان باز جای شکرش باقیه
هروقت کنارت بود شده هزار بار ببوسش و‌بهش بگو که دوسش داری بچها درکی از دعوا ندارن فکر‌میکنن دوسشون نداری که دعواشون میکنی نذاراین حس بهش دست بده من هروقت نیل و‌دعوا میکنم فوری ازم‌میپرسه مامان دوسم نداری؟ومن هروقت دعواش میکنم میگم مامانی خیلی دوستت دارم ولی ازت ناراحتم خوبیش اینه فوری عذر خواهی میکنه

من اصلا واس خوابش سخت نمگیرم چون خوابش بیاد خودش میره یه گوشه میخوابه یا میگ بزارم تو تاب
ب زور نمیشه بچه ها رو خوابوند

سوال های مرتبط

مامان کیارش مامان کیارش ۲ سالگی
خانما من دو سه. روزه رد دادم دیگ انواع و اقسام گریه و جیغ های وحشتناک لجبازی هرچی ک فک کنید پسرم این دو روز انجام داده گاز بگیره بزنه چیزی پرت کنه اصلا آنقدر دو سه روزه پرخاشگر شده نمی‌دونم چرا با اینکه همیشه باهاش خوب رفتار کردیم
امروز آنقدر اذیت کرد مجبور شدم سرش داد بزنم بگم بره تو اتاق
باز یک ساعت خوب بود بردمش خانه بازی بازی کنه از دلش در بیاد باز دوباره شروع کرد آنقدر جیغ و گریه و داد و ک شوهرم سرش داد زد گفت بگیر بخواب
حالم از خودم بهم میخوره خسته شدم دست تنها کسی هم نیست که درک کنه این بچه هم که اصلا شده ی آدم دیگه هیچ جوره نمیشه راضیش کرد هیچ جوره حرف گوش نمیده از دستی هرچی بگی تازه دستوری هم باهاش حرف نمی‌زنم ولی همش در حال لج‌ کردنه ب خدا رد دادم همش خستگی تو جونمه راهکار دارید چطوری باهاش رفتار کنم امشب چنان انگشتم و گاز گرفت ک زدم زیر گریه خونی شد بند انگشت و کرده بود تو دهنش در نمی‌آورد بعدم ک در آورد شروع کرد به جیغ هایی ک دیگ سرفش می‌گرفت