سلام مامانا من اومدم تجربه زایمانمو بزارم😂✨💔
پارت۱
من شب ۱۷ ام از ساعت ۱۱ درد پریودی داشتم
صب ساعتای ۵ رفتم سرویس دیدم لباس زیرم یکم خون اومده پبی فاصله دردام هر ی رب ۲۰ دیقه بود
دیگ ساعتای ۸ رفتم برا معاینه گفتن یه سانتی بستری نمیشی
اومدم خونه راه رفتم ورزش کردم دوش اب داغ گرفتم اسکات زدم و اینا دردام شده بود زیر ۵ دیقه و هی شدت دردامم بیشتر میشد ساعتای ۹ شب رفتم معاینه گفتن ۴ سانتی بستری کردن و کلی درد کشیدم هر یه رب ۲۰ دقیقه ام میومدن معاینه میکردن هم دکتر هم دانشجو🤦🏻‍♀️💔
دیگ ساعتای ۱۲ بود عربده میکشیدم و دردام نفسمو بند اورده بود بی حسی بهم زدن اپیدورال قک کنم نمدونم کلن یه ساعت دوساعت بی حس بودم باز دردام شروع شد
۸سانت شدم احساس دفع مدفوع بهم دست میداد دیک دکترع گفت هربار دردت گرفت زور بزن
دیگ ساعتای ۴ بود گفتن سر بچه دیده میشه
هی ساعتای ۴ و نیم بردنم تو ی اتاق دیگ برا زایمان کنم
برش دادن اصن نفهمیدم از بس درد داشتم نمدونم شاید بی حسی زدن بهم متوجه نشدم
دردامم شده بود هر یک دقیقه
هر بار دردم میگرفت داد میزدم و زور میزدم😂💔
.
ادامش تاپیک بعد✨🌺

تصویر
۱۸ پاسخ

ایقد دردت زیاده که برش حس نمیکنن خخخخ
من برا سزارین یکبار معاینه کرد پاهام سفت گرفتم نداشتم دستش بره داخل خخخخخ متنفرم از معاینه

کی بشه منم بیام از تجربم بگم🥺😍وویییی

برگردی به عقب بازم طبیعی رو انتخاب میکنی؟

عزیزم اول که قدم نو رسیدت مبارک باشه گلم..
عزیزم بیحسی رو خودت درخواست کردی یا خودشون بهت زدن؟بیمه‌تامین داشتی؟هزینه بیمارستانت چقدر شد؟ماما همراه داشتی یانه؟
ممنون میشم ج بدی گلم‌‌..

وای یاد خودم افتادم نفسم بالا نمیومد 😂😂

بسلامتی قدمش مباااارررررک باشه عزیزم♥️🌺
چقدر خوب و جالب نوشتی مثل نویسنده ها با جزئیات مثل رمان شده 😘
نمی‌دونم بازم بچه میخواهی بیاری یا نه ،اما اگه بخوای بیاری مژدش اینه ک برای کنه دومی و سومی اصلا ب اندازه اولی سخت نبودن البته باهم خیلی فرق داشتن اولی کیسه آبم کلا پاره شده بود همشم دراز کشیده بودم آمپول زایمان بی درد برام خیلی بد بود کلا پیشرفت زایمانمو متوقف کرد اما برای بعدیا ماما همراه داشتم و حرصمو از درد سر ورزش خالی میکردم یا این آخری خدا خیرش بده کمرمو ماساژ میداد و هرچی می‌گفتن گوش میدادم و از چند هفته قبل کارایی ک گفتنو انجام دادم

اونجایی که گفتی عربده میکشیدم،قشنگ با جونو دل احساسش کردم😂

یا خداااااااا

کدوم بیمارستان بستری بودی؟

منم سر پسرم طبیعی زایمان کردم خونه کیسه آبم پاره شد بعد رفتم بیمارستان خیلی وحشتناک بود ولی سزارین بدتره سر دخترم سزارین شدم نمیتونستم تکون بخورم حتی سرفه کنم طبیعی خیلی بهتره فقط همون موقع درد میکشی بعدش راحتی 🤪😜😜

🥺واییی

کدوم بیمارستان بودی عزیزم

ای خیلی بده حالا من درد طبیعی رو تا تجربه نکردم ولی این معاینه وااای وحشتناکه 😵‍💫😬

زایمان طبیعی بدم میا. درداش زیاده،.

اگر نکاتی هست بهم بگو خداخیرت بده❤️

عزیزم زایمان طبیعی بهتره ؟آخه منم اگر بشه می خوام طبیعی بیارم🥲

کدوم بیمارستان رفتی

یا خدا چ سخته طبیعی،،،مبارک باشه

سوال های مرتبط

مامان فندوق مامان فندوق ۹ ماهگی
دیروز ۱۴۰۳/۳/۲ ساعت ۵ صبح از خواب پریدم دل درد کمردرد داشتم اما منظم نبود تا ساعت ۹ بود که دیدم دردم ۵ دقیقه منظم شدم و رفتم سرویس با ادرارم خون اومد نشونی رو دیدم دیگه اماده شدم ساعت ۱۰ شد تا رسیدم بیمارستان ۱۱ بود معاینه شدم ۲ سانت بودم رفتم تا ساعت ۱ پیاده روی دوباره رفتم معاینه گفت نزدیک س سانت رفتم پیاده روی دوباره تا ساعت ۳ نیم شدم ۴ سانت دیگه بستری کردن دردام خیلی شدید هر ۳ دقیقه میگرفت ول میکرد با معاینه اخری کیسه ابم سوراخ شد وقتی رفتم داخل دوباره معاینه شدم ۵ سانت شده بودم دیگ کیسه اب ترکید بردن اتاق زایمان منو دردام خیلی شدید بود بهم گفتن برات اکسیژن وصل میکنیم ۲۰۰ تومن هزینه جدا میگیریم و دردت کم میشه منم قبول کردم اکسیژن اوردن بجای ک دردام کمتر بشه بیشتر شد سه بار مدفوع کردم از زور زیاد دیگه جیغ دادم شروع شد از ساعت ۶ زور میزدم دیگ ۱۰ سانت شده بودم زور زدم ماما گفت دارم سرش با موهاش میبینم زور زیاد میزدم خیلی خیلی درد هم داشتم اصلا تخت مناسبی برای زایمان نبود بنظرم برام خودم دستام
مامان جوجو مامان جوجو ۶ ماهگی
پارت ۲ زایمان طبیعی 🥲
همون ماما ساعت ۹ اومد آمپول فشارمو زد تا ۹ و ربع دردام کم کم خیلی خفیف شروع شد اولاش دردام هر ۱۰ دقیقه یکبار بود بعدش ساعت ۱۰ معاینه شدم یک سانت و نیم بودم و دردم هر ۵ دقیقه یکبار شد تا ساعت ۱۱ ۲ سانت شدم و دردام هر ۲ دقیقه یا ۳ دقیقه بود دیگه تا ساعت ۱۲ دردام اصلا مکثی نداشتن و اومدن معاینه کردن گفتن ۲ سانت تحت فشاره آمپول فشار خاموش کردن و گفتن دیگ از الان به بعد فقط دردای خودته ساعت یه ربع به ۲ بود ک بازم معاینه شدم البته درد شدید داشتم و ۳ سانت بودم دیگه دردام هی بیشتر می‌شد ساعت ۲ و ۴۰ دقیقه بود صداشون زدم گفتم من درخواست ماما همراه میخام دیگه تحمل این همه درد ندارم و بازم معاینه شدم ۵ سانت باز بودم ک گفتن هزینه الکی نده تا یه ساعت دیگه زایمان میکنی نصف راه اومدی و کیسه آبم رو ترکیدن واسم ولی بعد از هر معاینه من خونریزی داشتم
ساعت ۴ و نیم من احساس مدفوع داشتم میخواستم برم دستشویی ولی گفتن رو تخت کار خودتو بکن لگن درد شدید داشتم وقتی دردم میگربت تمام بدنم به لرزش میوفتاد بعد ساعت ۴ و ۴۵ دقیقه شب واسم گاز بی حسی آوردن ک بتونم درد تحمل کنم و معاینه شدم ۹ سانت بودم تو همین لحظه فهمیدن صدا قلب بچه ام اف کرده زود اکسیژن بهم وصل کردن و گفتن نفس عمیق بکش تا اینکه صدا قلب بچه ام درست شد
ادامه پارت بعدی🚶‍♀️🚶‍♀️🚶‍♀️
مامان کیان4سال وکسرا مامان کیان4سال وکسرا ۲ ماهگی
تجربه زایمان پارت اول.
سه شنبه 6آذر بعلت ورم الکی دکتر معاینه تحریکی برام انجام داد تا توی 39 هفته تکمیل زایمان کنم و شیافت گل مغربی هر 12 ساعت بخاطر نرم شدن دهانه رحم و رابطه ودوش آب گرم روزی 2بارو پیاده روی گفتن انجام بدم..بعد از معاینه تحریکی اولش لکه های قهوه ای مث پریودی بود بعد قطع میشد. ناگفته نماند من 2سانتم باز بودم ک فقط دردای پریودی داشتم. بعد پیاده روی و پله زیاد رفتم روز پنجشنبه بودیهو حس درد بدی تو مثانه ام داشتم. رفتم دوش گرفتم و خوابیدم. اخرای شب حدودا ساعتای 5 صب بلند شدم برم سرویس ک یهو حس کردم یه آبی ازم ریخت رفتم چک کردم ب اندازه کف دست آب بی رنگ بود مث ادرار براهمون فک کردم ادرار بدون اختیار خارج شد. تو سرویس باز یه چیزی یهو ریخت بعد اون دردام شروع شد. هر پنج دقیقه بود. زمان گرفتم و تا ساعت 9صب جمعه هر 5دقیقه درد داشتم کارامو کردم شوهرمو بیدار کردم ک بریم بیمارستان. دیگ تا رفتیم و حدودا بررسی انقباضات و بستری شدنم شد 12 بیست سه دقیقه. تو اتاق معاینه شدم 5سانت بودم ولی سر بچه تو لگن نبود برام توپ آوردن ک با یکم ورزش سر بچه بیاد پایین هرچی بیشتر با توپ ورزش میکردم دردام بیشتر و بیشتر می‌شد یگ دکترم ساعتای 1نیم رسید بالاسر دیگ آنقدر بیتاب بودم ک نمیتونستم تکون بخورم. دکترم معاینه کرد و گفت 9سانتی.دیگ بهم گفت دردو زور ب دلت اومد زور بزن من اول بی تاب بودم و فقط دوست داشتم یکم این درده آروم بشه و انرژی بگیرم ک دیدم هر 2الی 3دقیقه میگیره و بیشتر اذیت میشم.
مامان فاطمه سدنا ✨️ مامان فاطمه سدنا ✨️ ۴ ماهگی
# 2
تا ساعت ۴ و ۵ اینا همونجور میومدن گاهی معاینه میکردن میرفتن اون وسط با مامانم میگفتم شوخی میکردم 😂 ((خیلی خوبم من وسط درد با مامانم و ماما و دکتر شوخی میکردم😂))
ساعت ۵ و ۴عصر بود که ۴ سانت شده بودم ،بعد از این ک ۴ سانت شده بودم اومدن امپول فشار معروف رو تزریق کردن ،منم دردام فاصله اش کمتر شده بود و شدتش کمی بیشتر
گذشت تا این که ساعت ۶ و نیم اینا اومدن معاینه کردن ۵ سانت بودم
تا این که ساعت ۷ شب شیفت تغییر کرد و مامای دیگه ای اومد و شیفت رو تحویل گرفت اونا هم موقع تحویل شیفت معاینه کردن گفتن همون ۵ سانت ،دکتر هم اون وسط دو دفه اومد معاینه کرد
ساعتای ۸ و خورده ای نزدیک ۹ شب بود که همراهی هارو بیرون فرستادن دلیلشم گفتن ک بخش شلوغ شده و ی مریض با فشار بالا آوردن ..
ماما اومد گفت بیا پایین رو توپ ورزش کن راه برو ،دانشجوی مامایی اومد گفت بهت گفتن راه بری ؟ گفتم آره، خودش اومد بهم ورزش و حرکت روی توپ داد که حدودا تا ساعت ۹ و ۴۵ دقیقه ورزش کردم و راه رفتم تا اینکه خودشون گفتن کافیه بخواب رو تخت
ماما اومد کیسه آبم رو زد ی دریای آب خارج شد ازم🤭.
کمی ک گذشت دردام ب شدت زیاد شده بود و وسط همین دردا بهم ورزش داد بازم تا ساعت ۱۱ و نیم ،ساعت ۱۱ و نیم شب ماما اومد گفت بخواب معاینه ات کنم معاینه کرد گفت وقتی دردت شروع شد زور بده که خداروشکر زورای خوبی میدادم ولی خب باز از اون طرف بديش این بود ک سر بچه داشت دیر میومد توی لگن و همین اذیتم می‌کرد ، خلاصه که تا ساعت ۱۲ شب هر چند دقیقه میومد معاینه می‌کرد و می‌گفت زور بده
۱۲ و ربع ی چنتا حرکت بهم داد و خودشم واستاد تو اتاق گفت همزمان ک دردت گرفت زور بده
مامان نیکان😍 مامان نیکان😍 ۴ ماهگی
تجربه زایمانم ۱۴۰۳/۷/۲۸
یه هفته بود رابطه بدون جلوگیری.پیاده روی حتی ب اندازه ۱۰دقیقه هرروز.استفاده از گل مغربی رو شروع کردم۲روز قبل زایمانم رفتیم سینما کلی بازار گردی کردیم درحدی ک من ۳الی۴ساعت راه رفتم تاصبح پاهام درد میکرد خلاصه روزبعدش از صبح یه کمر درد های ریزی داشتم درحد خیلی خیلی کم تا شب ادامه داشتم شب رابطه داشتیم بعدش رفتم حموم اومدم دیدم کمر دردم بیشتر شد اما جدی نگرفتم تا ساعتای ۱۲شب صبر کردم دیدم بیشتر شد و انقباضاتم منظم شدن تا اینکه رفتم بیمارستان معاینه کرد گفت نزدیک ۲سانتی و انقباضاتت هر۴دقیقه و بستریت میکنیم منم چون دردم کم بود گفتم باشه بستری میشم اما الان ن میرم پایین پیش شوهرم دوسه ساعت دیگ میام خلاصه رفتم پایین تا ساعتای ۴برگشتم بستری شدم معاینه کرد دردام یکم بیشتر شد تا ساعتای ۷شدید شد دردم و کیسه آبمو زدن ک بدترررردردم غیرقابل تحمل شد تا ساعت نزدیک ۹ صبح دردم وحشتناک شد و بهم آمپول بی دردی زدن وای خدای من انگار وارد بهشت شدم تمام دردام از وجودم رفتن و آروم شدم تا ساعت ۱۰ معاینه کردن گفتن فول شدی بریم اتاق زایمان رفتیمو پسرم ساعت ۱۰:۴۵دقیقه صبح دنیا اومد 😍🥹
مامان سامیار💙 مامان سامیار💙 ۷ ماهگی
دیگ خیلی دردام عجیب بود اصلا نمیتونستم تحمل کنم مثل دیوونه ها شده بودم حالم بد بود دوست داشتم بلند شمممم خیلی خراب بودم اومدن معاینه کردن ۳ ونیم سانت بودم ساعت ۱۲ ظهر دیگ دیدن خیلی خرابم اپیدورال زدن برام که هم وقتی دارو وارد کمرم شد خواب عجیبی اومد سراغم در حد یه ربع هن خوابیدم ولی خب گه گاهی هم درد داشتم که دیگ سوزش خیلی خیلی کمی شده بود
بلند شدن به ورزش کردن با ماما همراهم نزدیک یک ساعت ورزش کردم و معاینه شدم شده بودم ۶ سانت ساعت ۲ ظهر و خب باز دردام شروع شده بود و یکم تحمل کردم وقتی باز غیر قابل تحمل بود یه دوری دیگ اپیدورال گرفتم و باز ورزش کردم ولی خی این دفعه دردام سکزشی نبود شدتش کم شده بود فقط ولی تند تند دردم می‌گرفت
دیگ ساعت ۳ونیم معاینه شدم ۹ سانت بودم و سر بچه هم پایین بود و خب به باسنم فشار و زور میومد همش حس دسشویی داشتم و بشدت درد داشتم ولب خب حس میکنم اگر اپیدورال نبود دردام بیشتر بود دیگ با هر توانی که داشتم زور میزدم وقتی سر بچه قشنگ اومد پایین و دیده می‌شد بردنم رو تخت زایمان و خب با دو تا زور ساده پسرم و بغل گرفتم 🥰😍
پارت ۲
مامان تیام💙👼🏻 مامان تیام💙👼🏻 ۵ ماهگی
سلام عزیزان میخوام تجربه زایمانم بگم براتون
پارت ۱
من از پنجشنبع شب درد داشتم مدام ولی یهو دردام از منظم بودن تغییر میکرد دردم قطع میشد هی میرفتم بیمارستان هی معاینم میکردن خلاصه من جمعه نزدیکی بدون جلوگیری داشتم دل درد وکمردردم شروع شد تایم گرفتم هی هر ۲۰ دقیقه میگرفت ول میکرد همراه با انقباض رفتم بیمارستان معاینه کردن گفتن ۱/۵ رو ب ۲ سانتی برو خونه شدید شد بیا رفتم خونه اما مدام درد داشتم از ۹ دقیقه شروع میشد فاصله دردا میرسید ب ۲-۳ دقیقه یبار دیگ رفتم بیمارستان گفتن بخواب واسه معاینه دیدن باز گفتن هیچ تغییری نکردی هنوز همون ۲ سانتی نوار قلب گرفتن گفتن نوار قلبش خوب نیست شاید مدفوع کرده بستری شو بستریم کردن مدام نوار میگرفتن دیگ یهو گفتن اوکیه بستریت رو کنسل میکنیم برو خونه صبح ساعت ۷ بیا رفتم خونه باز تا۷ تحمل کردم دیگه رفتم بیمارستان معاینه کردن گفتن هنوز ۲/۵ شدی رو به ۳ باز برگشتم خونه خلاصه تحمل کردم تا ۴ عصر دوباره رفتم درد داشتم مدام باز معاینه شدم هنوزززز ۳ بودم گفتن باید بری خونه تا دردت شدید شه در صورتی ک من هم دردم شدید بود هم فاصله هاشون کم بود و اینم بگم من دو شب بود ن خواب داشتم ن خوراک نمیتونستم چیزی بخورم همش بالا میاوردم انرژی نداشتم اصلا گفتن بهت یه امپول تزریق میکنیم که بتونی یه ساعت بخوابی و هم تهوعت خوب بشه و بیوفتی تو فاز فعال زایمان