نمیدونم مادرایی که میگن بچه رو به زور هم شده بخوابون دقیقا دارن از چی حرف میزنن... حلما از نه وخورده ای با من بیداره... بازیم کرده غذاشم خورده جاشم تمیزه نمیدونم شاید دوساعته درگیر خوابوندشم...رو پا میذارمش خودشو پرت میکنه پایین، در کمد رخت خوابا رو جدیدا با روسری محکم بستم امروزم خیلی تلاش کرد بازش کنه و رخت خوابا رو بریزه پایین ...کشوهای منو باز پیکنه لباسامو میریزه بیرون هر چی میگم بیا بخوابیم اسم همه رو میارم میگم ببین اونا الان لالا کردن باید الان بخوابیم که شب خوابمون ببره، براش داستان میگم ..میگم بخواب بیدار بشی مامانجون میاد بابا میاد... از این حرفا... اصلا اصلا گوشش بدهکار نیست فقط دوس داره شیطنت کنه ...دستم بشکنه دیگه روانیییی شدم چندتا محکم زدمش دست خودمم درد گرفت... نیاید بگید تو چجور مادری هستی و فلان خودم میدونم کار خوبی نیست ولی روانی میکنه آدمو به سر حد جنون میرسونه آدمو ..من خیلییی آدم صبوریم ولی واقعا کشش بی خوابی و اذیتاشو ندارم کشش اینکه موقع خواب بدتر انرژی میگیره و بپر بپر میکنه عوضش اول شب میخوابه و نصف شب بیدار میشه و هرکاری مبکنم نمیخوابه رو ندارم .... نه ماشین دارم ببرمش هردقیقه بیرون نه خودم حال دارم تو این هوا از جام بلند شم.... نمیدونم والا خودم احساس میکنم مادر بدی نیستم این بچه زیاد اذیت میکنه..... من اصلا بچه اینجوری ندیدم خداشاهده خواهرام پسر دارن اینجوری با خواب و بیداریش درگیر نیستن... ناراحتم از این اوضاع... کم کم دارم تبدیل میشم به یه آدم عصبی بی حوصله

۱۳ پاسخ

حتی اگه خودتو بزنی ب خواب و اصلا باهاش حرف نزنی نمیخوابه؟ دختر من وقتی میگه نمیخوابه من خودمو میزنم ب خواب اصلا باهاش حرف نمی‌زنم گاهی اصلا خوابم می‌بره اونم یکم بازی می‌کنه میاد کنارم می‌خوابه یا میگه مامان بخوابیم

دختر من از خواب فراریه دارم از سر درد میمیرم قرص خوردم و دلم لک زده برا ی خواب سنگین شب تا صب یا ی خواب عصر ولی بی فایدس 🫠🥲

بنظرم بی محلیش کن یکم
تموم چیزای خطرناک رو از دم دستش بردار،صبحا زودتر از خواب بیدار شو و سر و صدا کن تا بیدار بشه
بعدظهرم ساعتای ۲ برو روی تخت و چشماتو ببند و اصلا محلش نده،یکم شیطنت کنه ببینی خوابیدی و محلش نمیدی میاد می‌خوابه
شبا هم همینطور چراغ رو خاموش کنین و بخوابین میاد می‌خوابه

گلم بچها از نزدیک سه سال خابشون کم میشه تو روز من پسرم الان سه ماهه ک ب هیچ عنوان خاب روز نداره دیشب ۱۲ونیم خابید از ۸ صبم بیداره

خواب شب تا صبح چه جوریه اگه ۱۲ ساعت می خوابه ولش کن

من خودم میرم میفتم رو تخت هرچی صدام می‌کنه خودمو میزنم بخواب اونم اولش یکم می‌چرخه بعد میاد نیفته رو تخت انقد وول میخوره تا بیهوش میشه
و اینکه عزیزم آزمایش خون دادی تا حالا؟
کم خونی و کمبود آهن ت‌و بچه ها بی خوابی میاره

خوب ببین ساعت خوابش خوب نیس نه و نیم صبح بیدار شده انتظار داری بخوابه ؟؟ وقتی میبینی نمیخوابه خوابش نمیاد ولش کن چرا اذیت خودت میکنی . دیگه باید یادش بدی هر‌موقع خسته شد بگیره بخوابه چرا رو پا آخه.. دو سال دیگه خدایی نکرده کمر درد و پا درد میشی بچه ها حالا ماشالله ماشالله انرژی ۲۰۰۰۰۰ دارن .. اگر بتونی صبحا زودتر بیدارش کنی مثلا هر هفته نیم ساعت زودتر که برسه به ۷ و نیم ۸ صد درصد ظهر هم ساعت ۱ و ۲ میخوابه شبم ده و ۱۱ بخوابه ..

‌والا ب نظر من ولش کن هر موقه ک خوابش اومد بخوابونش ...
منم قبلا درگیرش بودم الان اصلا مث شما عصبی میشدم کلافه .. ی چن ماهه ولش کردم کل خونه رو بهم میریزه من سر جام میخوابم بعد چن دیقه میاد پیش خودم و میخوابه ... خیلی آروم

پسر من صبح ٩ بيدار ميشه شب ١٢ يا ١ ميخوابه و بكوب يه سره بيداره
من عادت داشتم هميشه عصرها ميخوابيدم و نقطه ضعفم خواب عصره
ولي پسرم از ٢ سالگي ديگه عصرها نخوابيده
مگر اينكه چي بشه
خسته باشه يا جايي رفته باشم توي مسير برگشت توي ماشين خوابيده باشه
من هنوزم بين ساعت ٢ تا ٥ همش خوابم مياد و دلم ميخواد بخوابه

وا دوساعت واقعا درگیر خواب بچه ای خب اشتباه میکنی من بچم خوابش بیاد میخوابونمش نیاد نمیخوابونمش الکی خودتو اون بچه رو اذیت نکن ،بعدم بچه ها فرق دارن ، سرشبم باهاش بازی کن نخوابه تا ۹ نگهش دار بعد بخوابه ، یا ببرش بیرون چاره ای نیست

خودتو بزن بخاب روز اول دوم دید تو عکس العملی نداری میخابع.
باید عادت کنه

دختر منم همینه
یعنی چه ۸ بیدار شه چه ۱۱ تا ۵ یا ۶ عصر نمی‌خوابه
معمولا ۹ یا ۱۰ بیداره
شبم ۲ می‌خوابه

دختر منم همینه اعصابمو خورد میکنه...نیم ساعت رو پام بود کمر و پاهام تیکه تیکه شد تا اخرشم با دعوا خوابید

سوال های مرتبط

مامان حبه قند مامان حبه قند ۲ سالگی
سلام مامانا امیدوارم حالتون خیلی خیلی خوب باشه ولی حال من اصلا خوب نیس، پسرم دو سال و نیمشه خیلی لجبازه و یه دنده س
بگم اقتضای سنشه نه از همون وقت کوچیکیش اینجوری بود
وسیله پرت میکرد گاز میگرف هنوزم این کارا رو میکنه.لج میکنه جوری ک دلم میخاد بزنمش، این حس مادرانه که میگن رو انگار ندارم
هرروز صبح که بیدار میشه میگم وای بازم شروع شد وقتایی که میخابه تازه میفهمم چیکار باید بکنم. حتی وقتی باباش میبره بیرون دلم تنگ نمیشه براش میگم آخیشش یه نفسی تازه کنم حداقل
وقتی سرش داد میزنم عذاب وجدان میگیرم ولی اون لحظه حس میکنم از بچم بدم میاد.
نمیدونم چم شده ولی همش میگم کی میخاد چن سال با این زندگی کنه چقد قراره هر روز اعصابم خورد بشه
حالا الان اینجوریه بزرگتر بشه بدتر میشه
بچه داری برا من هیچ لذتی نداره. تو بازی ها اصلا همکاری نمیکنه
الان کامل حرف میزنه هم ترکی هم فارسی ولی خیلی کم اسم حیوونارو رنگارو یا مثلا میوه و هرچیز دیگه بلده هرچی میگم انگار نه انگار
چون من میگم لج میکنه دوس داره همش بپره بدوئه منم مانعش نمیشم میگم انرژیش تخلیه بشه ولی خب خسته میشم
مثه الان ک هلم داد خوردم به میز و سرش خیلی بد داد زدم اونم قهر کرد رف اتاق و منم گریم گرفته
همش میگم کاااااااش مادر نمیشدم
مامان اهورا مامان اهورا ۲ سالگی
من جای خواب پسرمو از هجده ماهگی جدا کردم فقط هفت صبح میرفتم تو اتاقش پایین تخت چون دم صبح پامیشه منو نبینه صدام میکنه از خواب میفتادم گفتم اونحا بخوابم لااقل از خواب نیفتم. تا همین دو ماه پیشا خیلی هم خوب همکاری کرد ولی یه تب کرد و مریض شد دیگه چون رو تختشم خیلی گرم بود تو تیرماه من پایین تخت میخوابوندمش و خودمم کنارش میخوابیدم تو اتاق خودش. دیگه بعد اون عادت کرد و خیلییب سخت میرفت رو تختش بخوابه و اکثرا نصف شب پامیشد میخواست من برم پایین تختش بخوابم و خودشم میومد پایین. منم چون می‌خواستیم جا به جا شیم سخت نگرفتم. حالا اومدیم خونه دید دو سه شب اول همه تو هال خوابیدیم نا به خونه عادت کنه به خدا احساس میکنم اون سه شب بهترین و عمیق ترین خواب بعد تواد پسرم بود. باز از دیشب که گذاشتم رو تختش بخوابه نصف شب پاشد منو خواست رفتم پایین تختش باز یک ساعت بعد پاشد اومد پیش من پایین. این اتاقشم کوچیکتره اصلا دوتایی پایین به سختی جا میشیم. تا صبح نخوابیدم. میدونم امشبم همین داستانه. یه دلم میگه بابا ول کن استقلالشو بیا بنداز تو هال همه بخوابید راحت. یه دلم میگه آینده بچه ت مهم تره😭 چرا عادت نمیکنه به تنها خوابیدن😭