باز مهرنوش اومد با دل پر و دردودل شبانه
امشب مجبور شدم برم هایپراستار خرید واجب داشتم ک یکیش پوشک برا یاسین خان بود.شوهرم شیفت بود و با مامانو بابام رفتم .اینقد این بچه بیقراری و گریه کرد از لحظه عوض کردن پوشکش تا شیر خوردن با غرغر بعدم تو ماشین اینقد جیغ زدو گریه کرد ک نفهمیدم چی خریدم. همشم تو بغلم بود. ب معنای واقعی کلمه من بجای لذت بردن از بیرون رفتن و مهمونی رفتن با یاسین همش حسرت میخورم و استرس دارم ک نکنه تو شرایطی قرار بگیرم مثل همیشه ک تحت هیچ حالتی اروم نشه. اگه بدونید چ گریه هایی میکنه انگار حدایی نکرده دارم با چوب میزنمش. خلاصه اومدم بگم از امشب ماشبنم کنسله .یاسین دیگه شبا تو ماشینم نمیایسته. واقعا تا قبل ۴۰روزدگی لاقل یه ساعت میخوابید الان خواباش شده ۵دقیقه ای 😭احساس میکنم دنیا برام تیره و تار شده .کاش بچه دار شدن روزای خوبشم ب من نشون بده .دیشب یاسین ساعت ۴ونیم صب خوابید شوهرم شب ساعت ۱۰رسید خونه و باهام بیدار موند و کمک کرد بیچاره یاسین ک خوابید داست باهام حرف میزد ک دیگه یادم نمیاد امروز صب میگه داشتم باهات حرف میزدم دیرم بیهوشی از خستگی پتورو گذاستم روت خودم خوابیدم کنار یاسین ک نزارم با گریش بیدارت کنه . باثدای گریش ۷صب بیدارشدم برده بودش تو حیاط 😪

تصویر
۱۵ پاسخ

به دکتر متخصص اطفال گفتی ؟اون چی میگه

چقد‌درکت‌ میکنم
بچه ی منم ناآرومه
واقعا شب و روزای سختی رو میگذرونم

از ۲ ماهگی کم کم خوب میشه شرایط صبور باش، نه اینکه عالی باشه ولی در مقایسه ۴۰ روز اول خیلی بهتره

تو نت خوندم یه دلیلش اینه بچه بیخوابیش بخاطر اینه که فرق شب و روز رو نمیدونه .. باید خودتون شرایط رو واسش مهیا کنید
و دوم اینکه نفخ شکمش نمیذاره بخوابه .
کولیک داره که معمولاً بهش فشار میاره

از پشتتش برن اروق بزنه اینجور بچه هرروز یجاش درد میکنه

عزیزم خیلی خیلی سخته🥲 تا صبحم بگم نمیتونم بگم چقدددددد سخته
چون دخترم اینجوری بود😭 یعنی یادم میاد گریم میگیره که چه روزایی رو گذروندم، خودمم 18 سالم بود چیزی بلد نبودم
واقعا درکت میکنم🥲
بدتر از همه اینه که معمولا اطرافیان میگن خب بچس دیگه، بچه گریه میکنه🤦🏻‍♀️ ولی نمیدونن خب بچه ها متفاوتن هم آروم دارن هم گریه کن
من دلم برا خوده بچه هم میسوزه، پسرم که گریه میکنه میگم ای وای بمیرم گلوش خشک شد
خداروشکر شوهرت با اینکه خسته میاد کمکت میکنه، انشاالله خدا برای همدیگه نگهتون داره❤️
تجربه من این بود که بی دلیل گریه کردناش 4 ماهگی خوب میشه، خابش هم 6 ماهگی تنظیم میشه.
فقط اراده کن خابشو تنظیم کن که راحت باشی، مثلا اگه میبینی 3 ساعت یبار بیداری میشه و 1 ساعت بیدار میمونه، هر روز یکم زودتر از 3 ساعت خودش، بیدارش کن که شب با شما بخابه
میگذره این روزام غصه نخور🥹

واسه پستونک قبل اینکه بذاری دهنش یکم شیر یا آب یا قطره آ د بریز تو دهنش، وقتی خوشش اومد سریع پستونک بکن تو دهنش
من اینجوری پستونک خورش کردم

قنداق بکن رو چشاش هم پارچه بذار

پشت گوشش باکف پاش روغن نارگیل بمال ☺️

عزیززممممممم بخدا قسم با گوشت و پوست و استخون قشنگگگگگگ درکت میکنم. من بچه سوممه دوتای قبلی هم دقیقاااااااااا همین بودن امیرمحمدم همینه. الان ۲ ماه و ۲۳ روزشه تو این مدت قشنگ پدرم دراومده.
من انقد عکس دارم دقیقاااااااا شبیه عکس الان یاسین جان شما. همش گریه گریه های دردناک .
ما بلاخره بعد یه سونوگرافی کشف کردیم که بچم الهی بمیرم یه کلیه اش یه سنگ تقریبا بزرگ داره و یکی هم شن. و گریه های بچم بخاطر کولیک تنها نبوده .
پیشنهاد میکنم یه سونو ببرینش

آخییی🥹
عزیزم درست میشه نگران نباش.اکثربچه ها اولش اینجورین.بچه کولیک داره.بهش دارو میدی؟گریپ میکسچر دیگه الآن میتونه بخوره.پستونکم خیلی تاثیر داره.گهواره هم خیلی خوبه.مراقب باش که بیش از حد بهش شیر ندی.خود من به پسرم زیاد شیر میدادم.یعنی از خواب که پا میشد یه بار میخورد.بعد از اون چند دقیقه بعد میدیدم دوباره دهنشو کج و کوله میکنه دوباره میدادم جیغ میکشید و به خودش میپیچید.دکتر که دیدش گفت تو همش داری به این شیر میدی وزنش زیاد رفته بالا.گفتم دکتر دلش درد میکنه گفت خب بهش زیاد شیر میدی دلش درد میگیره.اگه میبینی دائم میخواد مک بزنه پستونک بهش بده تا آروم شه

ای جان فقط بهت این نوید رو بدم که روزای خوب تو راهن و نزدیک این آقا یاسین شما همچین پشتت باشه رفیقت باشه هوادار باشه که کیفش رو ببری و خستگی این روزا از یادت بره

بردی دکتر ببینی دلیلش رو ؟

الهی زود خوب شه

عزیزم الان پتو نکش روش🥹 خودشونم گناه دارن اخه رو شکم نمیمونه رو بالش اینا

سوال های مرتبط

مامان جوجه طلایی مامان جوجه طلایی ۸ ماهگی
امشب اومدم با دردودل کردن🥲روحیم نابوده شوهرم ک شیفتیه و از ساعت۵ونیم صب سرویس شرکت میاد دنبالش ساعت ۹ونیم شب برمیگرده
مامانم هروقت میاد پیشم خستس از کارا خونه خودشو اجیم ک مدرسه ایه و اماحاناتش شروع شده منم ک میرم خونشون فقط غذا نمیپزم بچم ک همش دسته خودمه تو باقی کاراهم کمک میکنم . دیشب یاسین نخوابید تا۳ صب بعدم ۵ بیدار شد و همش شیر بده عاروق بگیر دورش بده بشورش پوشکشو عوض کن تا ۵بعد از ظهر بخدا قسم همش ربع ساعت ربع ساعت خوابید . مامانم اومد پیشم گفت سرم در میکنه یه ربع گرفتشو باهاش بازی کرد بعدم پشتشو کرد بهم و گرفت خوابید یاسینم طبق معمول بیقراری میکرد ک باز بغلش کنم عصبی شدم کلی داد زدم سرش اخرم محکم زدم رو دستش خیلیییی گریه کرد مامانم کلی باهام دعوا کرد هرکار کرد ساکت نشد تا دادش بغلم سفت لباسمو گرفت و خوابید . خودم کلی ناراحت شدم ولی بخدا ن تنها حال روحیم حال جسمیمم ب هم ریخته درد کلیه دارم ۳روزه خونریزی زایمانم تموم شده امروز باز ترشح صورتی دیدم بخیه هام ظاهرش خوب شده ولی از داخل انگار یه تیکه سنگ تو شکممه و درد داره همش سر دردو سرگیجه و تاری دید دارم .رسما دارم میمیرم ادامه تو کامنتا
مامان جوجه طلایی مامان جوجه طلایی ۸ ماهگی
دیگه رد دادم. تموم شدم اینقد یاسینو دوستدارم ک برا اولین بار حس میکنم داره تو دلم ب اندازه همسرم کم کم عزیز میشه. اما اینقد اذیتم میکنه اینقد گریه میکنه ک امشب نشستم یه ساعت از ته دل زار زدم ب شوهرم گفتم بزارش دم در نمیخوامش بخاطرش ن جایی میرم ن بازار ن مهمونی ن پیش دوستام ن سرکار ک ارامشش بهم نخوره بس ک بدقلقه بس ک هیچ جا نمیمونه بس ک وقتی خوابش بگیره گه اخلاقو سگ میشه . حالا با این اخلاق فکر کن ختنه هم کرده ۳روزه جونم دراومده با نازشو کشیدن امروز خیلی بهتر بود ک بردش شوهرمو مامانم پیش دکتر پانسمانو عوض کنه اون کصافته بی همه چیزم خشک خشک پانسمانو کنده یه جدیده گذاشته یاسینم خون گریه کرده . اومد خونه دیدم خیس عرقه و چشا قرمز مامانم گفت اینطور شده پوشکشو باز کردم دیدم پاسمان جدیده هم خونیه . ببینید ب حدی با شوهرم دعوا کردم ب حدی ب مامانم پریدم ک چرا چیزی ب دکتر نگفتین . امشبم مثل روز اول یاسین بیقراره انگار تازه ختنش کردیم. من دارم تموم میشم . هر روز ب یه علت دهن این بچه تا بوق سگ بازه. مامانم گفته بیا بریم شهرستان یه هفته پیش مامان جونم گفتم قبرستونم من با یاسین نمیام 😭😭😭😭😭😭عکس مال الان نیس. شازده الان بیداره 😡