سلام خانما
امشب سومین شب از شب‌های پر چالش از شیر گرفتن پسرم برام بود
من چون از پدر و مادرم دورم چند روزی اومدیم خونه مادر شوهرم تا بچمو از شیر بگیریم ، مادرشوهرم خیلی کمک حالمونه ، خدا خیرش بده خیلی کمک می‌کنه بهمون
امشب با مادر شوهرم رفتیم توی اتاق که پسرمو بخوابونیم پسرم خیلی علاقه نداره روی پا بخوابه چند بار بهش گفتم بیا مامان برات لالایی بزارم روی پاهام بخواب ، ولی دوست نداشت بخوابه دلش میخواست شیطنت کنه خسته هم شده بود خیلی و خوابش میومد
بعد به مادر شوهرم گفتم مامان شما خودتون بزنید به خواب منم خودمو میزنم به خواب ببینیم چیکار می‌کنه
بعد پسرم هی صدام میکرد منم آروم جوابشو میدادم ، میگفتم مامان شما هم دراز بکش بخوابیم ، بعد از یکی دو دقیقه سکوت پسرم کنار من دراز کشید منم تکون نخوردم اصلا بعد پنج دقیقه دیدم که بچم خوابیده 🥹🥹
امشب اصلا برای خواب اذیت نکرد ، حالا از شب تا صبح ببینم چند بار بیدار میشه و چیکار می‌کنه ، فردا براتون تعریف میکنم 🙂
کنارش هم شیر گذاشتم که اگه بیدار شد بهش بدم

تصویر
۷ پاسخ

من نفهمیدم اگر رفتید تو اتاق بخوابید، چرا تو عکس آشپزخونه معلومه و اگر قراره از شیر بگیری، چرا شیر آماده کردی بخوره!؟ ولی به هرحال موفق باشی.

اون شیری ک کنارش گذاشتی همه معادلاتو بهم ریخت😀

خدا خیر بده مادرشوهرتو خلاصه دیدیم یکی راضیه از مادرشوهرش.‌خداروشکر ایشالله تا صبح هم راحت بخوابه

اون شیری ک کنارش گذاشتی همه معادلاتو بهم ریخت😀

منم هفت شبه از شیر خشک گرفتم پسرمو شما از شیر خودتون گرفتید

الهی بگردم واسه مظلومیت این زمان از شیر گرفتنشون.خیلی گناه دارن ولی چه میشه کرد باید حتما انجام بشه

کارخوبی کردی براازشیرگرفتن فقط باید سرشوگرم کرد وانقدبازیش دادتاخسته شه بیفته خودش

سوال های مرتبط

مامان محمد حسین❤️ مامان محمد حسین❤️ ۲ سالگی
سلام خانم گلا صبحتون بخیر
ادامه از شیر گرفتن پسرم 👇🏻
دیشب محمد حسین ساعت یک و نیم خوابید ، بعد دیگه تا ساعت چهار و بیست که اونم من بیدار شدم دیدم داره میره روی سرامیک ها کم کم ، داشت تو خواب غلت میزد و جاش خوب نبود یکم نق میزد منم سریع رفتم و جاشو عوض کردم و گذاشتمش روی تشک بعد دیدم مای بیبی پر شده گفتم عوضش کنم اذیت نشه تا صبح ، دیگه عوضش کردم و حین عوض کردم بچه خواب خواب بود ، مای بیبیشو از من گرفته بود با صدای آروم گفت اشغالی🥹یعنی ببرم بندازم اشغالی بعد بهش گفتم چشم مامان بعد سرعت گذاشتمش روی پاهام گیج خواب بود بچم بعد چند تا تکون مای بیبی از دستش افتاد و خوابید
بعد ساعت هشت باز گشنه شده بود نمی‌دونم یا تشنه بود داشت تو خواب نق میزد سریع شیر پاستوریزه ریختم توی شیشه چون دراز کشیده بود گفتم تو شیشه بدم بهش ( دوستان اصلا به پسرم شیر خشک ندادم فقط شیر خودمو خورده ) بعد همون‌طور که چشماش بسته بود شیزشو خورد و منم سریع کنارش دراز کشیدم و اونم دید کنارش خوابیدم ، چشماشو بست و ساعت هشت و ربع بود که خوابید 😊
امیدوارم این تجربه براتون مفید باشه مامان های عزیزم ❤️
مامان اَبرک☁️ مامان اَبرک☁️ ۲ سالگی
روش از شير گرفتن من
دوستان من اصلا نميخواستم بچمو مثل قديميا از شير بگيرم چون ميدونستم چه آسيب هايي توي روش هاي يهويي وجود داره
از اسفند بهداشت گفت فقط شير شب بده بخاطر وزن كم بچم
ولي من شروع كردم خيلي نامحسوس وعده هاي شير الكي رو حذف كردم
وقتي ميگفت شير . ميگفتم ميخواي بجاش اينو بيارم بخوري ؟
يا قبول ميكرد يا نه و من يك ماهي به سازش رقصيدم كه بودنه جاي ميكي ميتونه چيزاي خوشمزن ديگه بخوره
از عيد يكم سفت تر سرشو گرم كردم ولي نه تا جايي كه گريه كنه واسه شير . جايگزين هاي بيشتر و سير نگهداشتنش . اين روال ادامه پيدا كرد تا جايي كه شد بعد از بيدار شدن صبح . خواب ظهر و شب
بعد از بيدار شدن سخت بود چون خيلي دوست داشت ريلكس كنه با ميمي
و رسيدم جاي سخت خوابيدن بدون ميمي ظهر
چند روز اول سخت بود
واي عادت كرد
شد شير موقع خواب و طول شب
اونم بفاصله يك هفته قطع كردم و چند شب تو خواب شير دادم و تمام
الان پسرم راحت ميخوابه و اصلا شب بيدار نميشه
منم اصلا سينه هام درد نگرفت چون خيلي يواش يواش خشك شد
گفتم تجربمو باهاتون به اشتراك بزارم شايد به درد بخوره 😍
مامان پسرم وتودلی🥰 مامان پسرم وتودلی🥰 هفته بیست‌ویکم بارداری
سلام دوستان من خیلی میبینم خیلیا سوال دارن درمورد از شیر گرفتن خواستم تجربه خودم از شیر گرفتن بذارم بلکه به درد کسی خورد من پسرم خیلی وابسته بود به سینه بدون سینه اصلا نمیخوابید روزا همش ممه میخواست وغذا نمی‌خورد یکسال وشش ماهش بود من با بازی وخوراکی سرگرمش کردم شیر نمی‌دادم دیگه غذا می‌خورد تا وقتی که یکسال وهفت ماهش شد تصمیم گرفتم از شیر بگیرمش چون شبها تا صبح شیر میخواست سینه هام درد میکردن خیلی اذیت بودم پسرم تو روز ظهر قبل خواب شیر می‌خورد من هرروز یادداشت کردم چند دقیقه شیر میخوره هرروز یه دقیقه کمتر شیر میدادم تا وقتی کلا حذف شد شیر قبل خواب شب هم همینطوری قطع کردم رسیدم به نصف شب پسرم سه بار بلند میشد اول دوبار میدادم بعد پنج شش روز یک وعده میدادم وپنج شش روز آخر دیگه ندادم فقط چهارشب اذیت کرد سینه هام اصلا درد نگرفتن چون تدریجی گرفتم پسرم زود کنار اومد شبها قبل خواب خوب غذا بدین سیر بشن بیدار نشن نصف شب نصف شب هم فقط آب بدین خوراکی ندین من تلخک وچسب هیچ چیزی نزدم چون میگن تو روحیه بچه تاثیر منفی میذاره گریه های روزای اول هم عادیه چون یع نقطه امن میگیرین عادیه توقع نداشته باشین روز اول کنار بیاد آروم شه این روش پایین هم برای ازشیر گرفتن خوبه تدریجی گرفتن فشار اصلی روی مادره ولی یهویی گرفتن فشار اصلی روی بچه ست بچه خیلی اذیت میشه شما یه معتاد تصور کنین یهو از مواد بگیرین میمیره از بدن درد ولی تدریجی بگیرن تزک میتونه بکنه امیدوارم مفید باشه وبدردکسی بخوره