تجربه زایمان......سلام خانم های گل گهواره ببخشید که دیر شد وقت نکردم براتون تجربه را بزارم من برای زایمان راحت تر از سیو شش هفته ورزش و پیاده روی وپله را شروع کرده بودم و از سیو و هشت هفته ویک روز دمنوش گل گاو زبان ودمنوش به را روز در میان میل میکردم واز سیو وهفت هفته شیاف گل مغربی را هم مصرف میکردم روزی دوتا سرتون را درد نیازم وسوره مریم وزاریات وانشقاق را هر روز می‌خوندم خلاصه زایمان راحتی داشتم با اینکه زایمان اولم بود ومنم خیلی ترسو وخلاصه از شش صبح دردم شروع شد حالت درد پریودی وقلنج دل هر ساعت می‌گرفت ورود تموم میشد ومن با همین وضح تا ساعت یازده خوابیدم فکر نمی‌کردم درد زایمان باشه وساعت دوازده اینا نیم ساعتی می‌گرفت وشدتش خیلی کم بود وساعت حدود دو لکه بینی داشتم خون رنگ تیره اومد ودیگه نیومد بعد من دیگه واقعا دیگه به خودم مسلط شدم که درد زایمانه و رفتم حموم وخونه تمیز کردم ولباس هامو سشتم وساعت چهار رفتم خونه مادرم که خونه تنها نباشم واونجا درد ها داشت بیشتر میشد تا ساعت شش اینا بیست دقیقه ای می‌گرفت وبازم شدت کم بود وزمانش زود تموم میشد در حد سی ثانیه بود و تا یازده صبر کردم بعد دیگه دیدم درد ها پنج دقیقه ای شده دیگه به سلامتی راهی بیمارستان شدیم که بعد اینکه معاینه شدم گفت دو سه سانتی برو ساعت دوسه ساعت دیگه بیا که منم اومدم توی حیاط بیمارستان که سرد بود تب و لزر کردم دوباره برگشتم داخل سالن ومنتظر موندم و ودر حین درها پیاده روی میکردم البته از صبح پیاده روی میکردم وساعت سه ونیم رفتم سیریس که خون ریزی داشتم ودردم خیلی شدید شده بود و رفتیم زایشگاه ودوباره معاینه کرد وگفت شش سانتی وسریع منو بردن داخل زایشگاه وروی تخت دراز کشیدم وسرم وصل کردن ودردم داشت شدید تر میشد

۳ پاسخ

بسلامتی عزیزم
بقیشم برامون بنویس

راستی خانم دکتر تعداد بخیه را نگفت فقط گفت دوتا نخ استفاده شده

که کیسه آب م ترکید و منو بردن برای زایمان وخلاصه بچه به دنیا آمد و من از بیمارستان امام حسین راضی بودم فقط ماما ها خیلی بد اخلاق بودن و رسیدگی نمی‌کردن وخانم دکتر فرشچیان خیلی خوب بود کارش من بعد زایمان خون ریزی شدید کردم که شکمو چند بار فشار دادن که خدایی از زایمان بیشتر درد داشت پسوند وصل کردن ودوتا سرم وصل کردن

سوال های مرتبط

مامان کشمش مامان کشمش روزهای ابتدایی تولد
اومدم تجربه زایمانمو بگم 😎 پارت 1
خوب من حدود یه هفته قبل معاینه شدم و دکتر گفت دوسانتی و ورزش پیاده روی داشته باش تا یه هفته ده روز دیگه زایمان میکنی البته برا این دوسانتی درد خاصی نداشتم تا روز شنبه که دکتر نوار قلب نوشته بود برام رفتم بیمارستان نبی اکرم هم زایشگاشو ببینم هم نوار بگیرم که اونجا دکتر باقریان بهم معرفی کردن گفتن دستش برا معاینه خیلی سبکه نوار قلب هم انجام دادم خوب بود فرداش با دندون درد بیدار شدم‌پیش دکتر باقریان نوبت داشتم با همون دندون درد رفتم معاینه کرد و گفت همچنانی دوسانتی اومدم خونه هم دندون درد داشتم هم درد پریودی ولی نسبت به معاینه قبلی دردش بیشتر بود حالا فک کنین دندونم داشت دهنمو سرویس میکرد یکم نشستم بعد با خودم گفتم درد پریودی که دارم برا پرت کردن حواسم از دندون پله بالا و پایین برم شروع کردم به پله نوردی یه نیم ساعت پله رفتم نیم ساعتم پیاده روی کردم اومدم خونه حدود یه ساعت بعد حس کردم که دردم از حالت درد عادی داره خارج میشه و کمرم میگیره ولی نمیکنه دیگه تا حدود دو سه ساعت بعد واقعا احساس درد داشتم شکمم می‌گرفت همراه باهاش درد پریودی نسبت شدید که هی فاصله دردا کمتر میشد سعی کردم بیشتر دردمو تو خونه بکشم و با تنفس و ورزش کنترلش کنم تا ساعت 9صبح که دردام پنج‌ دقیقه یه بار و شدید شد که رفتم بیمارستان
مامان آریا مامان آریا ۳ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی دوم #پارت دو
من از۳۶هفته این کار هایی که گفتم تو پارت قبلی رو انجام میدادم
ده روز بعد رفتم معاینه گفت دهانه رحم ۲سانت بازه و پیاده روی رو داشته باش که دردات خودشون شروع بشه
من بعد از معاینه پیاده روی رو کم کردم چون هوا سرد بود نتونستم برم زیاد کم‌و بیش پیاده روی میکردم و گل مغربی میگذاشتم و منتظر شروع درد ها ولی خبری نشد چون دو سانت باز بود توقع داشتم زودتر از اینا دردم بگیره
چهارشنبه رفتم یه پیاده روی طولانی
بعد از پیاده روی رفتم حمام آب گرم و شب نزدیکی عمیق که دردام شروع بشه
روز بعد که بیدار شدم پنج شنبه صبح
حس کردم واژنم شدید درد میگیره و ول می‌کنه چند دقیقه یکبار
ولی دل و کمرم درد نمی‌کرد
همینجور تا عصر نامنظم می‌گرفت و ول میکرد
منم با تنفس رد میکردم و عصر رفتم دوتا کمپوت آناناس خوردم که باعث تشدید انقباض ها بشه
و آماده شدم رفتم بیرون چندتا وسیله کم داشتم گرفتم و پیاده هم راه رفته باشم دیگه دردی نداشتم رفتم پیاده روی که درد منظم بشه
موقع برگشتن حس کردم دوباره درد میگیره قابل تحمل و ول می‌کنه ساعت ده شب بود نشستم کنار بخاری کمرم گرم باشه
ساعت یازده به ماما پیام دادم و شرایطم گفتم درد می‌گرفت واژنم و پایین تنه و شکمم سفت میشد هر ده دقیقه یه ربع
گفت تو ۱۵دقیقه سه بار دردت گرفت برو بیمارستان
تایم گرفتم یبار سر پنج دقیقه درد میومد ول میکرد یبار ده دقیقه میشد منظم نبود دقیق
از دوازده شب تا سه ۷دقیقه ای می‌گرفت ول میکرد به شوهرم گفتم کمرم با روغن زیتون ماساژ داد یه ربع
سرما خوردگی داشتم خیلی خوابم میومد گفتم بزار یکساعت بخوابم بعد بریم بیمارستان گفت باشه وسایلم آماده گذاشتم