۷ پاسخ

خیلی اسم دوست داشتنیه،منم ان شاالله میخوام بذارم جانان

چه بابای با احساسی خدا حفظشون کنه واست

خیلی اسم زیبایی انتخاب کردین👌

بسلامتی عزیزم خوشنام و خوش شانس باشه

نامدار باشه😍😍

♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️

نامدار باشه قدمش پر برکت 😍💐❤️
خیلی قشنگه

سوال های مرتبط

مامان محیا جان💗 مامان محیا جان💗 روزهای ابتدایی تولد
محیـا ینی “زندگی”…
اواخر ماه چهار هنوز برا دختری اسم انتخاب نکرده بودیم
و من ناراحت بودم که بچمون اسم نداره🤭
یه شب بخاطر سردرگمی اشکام دونه دونه جاری شدن
و داشتم به همسرم میگفتم انتخاب اسم در مقابل این دوران بارداری کوچیکترین چیزیه که حق و سهم مادره🥹
اخه همسرم هیچ اسمی به دلش نمی نشست 😂
خلاصه گفت بچه اولمونه هرچی تو دوست داری میذاریم
منم سریع تا دیدم موقعیت جوره گفتم محیا❤️…
“حی” از صفات خداست ینی زنده
و محیا ینی زندگی🥹❤️
همسرمم خوشش اومد و اشکامو پاک کرد و من هی تاکید داشتم دیگه عوض نکنیم هاااا😂
اینم خلاصه ای از پروسه انتخاب اسم دختریِ قشنگمون🥰
و قشنگترین قسمتش برا من اینه که هربار زیارت عاشورا که میخونم،
اسم میوه دلم تو این دعای دلبر هست…

“اَللّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیاىَ مَحْیا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتى مَماتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ”
الهی عاقبت بخیر و سلاااامت باشی همیشه دختری من✨
بعد از انتخاب اسم سریع براش این ست نازدونه رو سفارش دادم🥰❤️🥹
مامان ایلیا مامان ایلیا ۲ ماهگی
تو را آرزو کردم... 👼
اما تو از آرزوی من هم قشنگ تری... ♥️
علی اصغرم...این داستان بمونه به یادگار از این انتظار سخت برای به بغل گرفتنت پسر مامان🤱..
علی اصغر صدات کنم‌ یا ایلیا یا مسیحا...🤔
میدونی مامانی چیشد که اسم نازت علی اصغر شد؟!😉
میدونی مامان عاشق اسم ایلیا بود ... بابا عاشق اسم کیان و مسیحا ؟🙃
مگه نه اینکه شما میشنوی قلب مادر ؟
بیا داستانشو بگم برات مامان جانم..‌ شمام بشین بدون اینکه شیطونی کنی خوب گوش بده پسرم.. باشه ؟!🍀
بابا قبل اینکه من بدونم تو گل پسرمی یا گل دخترم خواب دید من تو مجلس روضه امام حسین با یدونه پسر ناز خوشگل وارد میشم.. و به همه میگم پسرمه.. علی اصغرمه...
بابا حتم داشت تو پسری چون خوابتو دیده بود..🕊
همش میگفت اسم پسرم علی اصغره...
اولش گفتم به حرمت شیش ماهه امام حسین اگه نی نی گلمون پسر شد چشم میزاریم علی اصغر... نه ایلیایی که من دوست داشتم نه مسیحا و کیانی که بابا دوست داشت.. علی اصغری که امام حسین دوست داشت و تمام ...🤍
اما بعدش گفتم نه یه خواب که حجت نیست.. دودل شدم و با خودم میگفتم نه همون ایلیا میزاریم...
تا روزی که بابا کربلا رفت ...
میدونی خادم کنار ضریح اقا امام حسین چیکا کرده بود مادر ؟
جورابای پسرونه رو از بابا گرفته بود و تو ضریح اقا انداخته بود...😍 بابا که تعریف کرد منم مطمن شدم شما پسر مادری و اسم ناز شمام بی بروبرگرد میشه علی اصغر....🙃
همینطورم شد.. جوجه تو دلم پسر شد...🐥
حالا اقا گل من فهمیدی چطو شد اسم شما علی اصغر شد ؟😊
دیدم بی ارتباط با امشب نیست ، برات تعریف کردم پسر مامان...‌

۱۴۰۳/۱۰/۱۳
شب زیارتی اقا امام حسین..
شب آرزوها...