۱۷ پاسخ

منم همین حسوداشتم ولی الان خداروشکربااینک بچم شباروبیداره ولی خودم مواظبشم پاب پاش بیدارم تازه هرچی زودتربرن بهتره چون خودادم بیشتربفکرمیشه ک بایدمواظب بچش باش

راست میگی حق داری
همه‌ی ما این روزا رو داشتیم و میفهمیم چی میگی، فکر کردن بهش دلهره آوره ولی وقتی توی شرایطش باشی از پسش برمیای خدا کمک میکنه و بچه تا ۴۰ روزگی کلی فرق میکنه
نگران نباش

ببین عزیزم خدا خودش کاراشو می‌دونه میگن دیگ حکیمه ایییینننققققددد بهت توانی شجاعت و زکاوت بده که خودت در عجبی ک این منم؟؟
همه مامان های ک این ترسو دارن عادیه و بدونید هیچ کس بیشتر از مادر بچه رو نمی‌فهمه مطمئن باشید الان ک خونه مامانم میرم یه لحظه بچه رو اشتباه بغل میکنن یا علت گریه شو نمیدونن خودم میدونم دخترم چی میخواد اصلا مامان بزور از بغلم میگیره میگه بده دست منم .. صبر. صبر صبر بهترین راه حله به خودتون ایمان داشته باشید

واای دقیقا درکت میکنم، اینقد از دیشب گریه گردم که

دیشب برای اولین بار اومدم خونه خودم، این 20 روز خونه مامانم بودم و همه کاراش ومیکرد
دیشب اینقدر ترسیده بودم گریه میکردم، امروز هم مادرشوهرم اومد پیشم چیزی نفهمیدم
ولی دوباره داره شب میشه ودختر بیدار😭 خدا خودش کمک کنه
خیلی میترسم من بااین دختر دست تنها چیکارکنم، مگه الکیه بچه بزرگ کردن😭🤦‍♀️

😂😂😅دقیقا منم همچین حسی داشتم حتی یه شب که رفت اتاقش مامانم تا صبح نتونستم بخوابم همش حس میکردم مامانم که نیست ممکنه یه چیزی بشه بچه گریه کنه متوجه نشم و اینا
بعد فرداش گفتم مامان اینجوری نمیشه برو اتاق خودت من بد عادت شدم در این حد که بچرو شبا وسط خودم و مامانم میذاشتم بعد وقتی میخواستم پشتمو به بچه بکنم به مامانم میگفتم برگرد رو به بچه بخواب حواست باشه باز میدیدم مامانم داره پهلو به پهلو میشه من برمیگشتم که حواسم به بچه باشه 😂
ولی خب بری خونه خودت قلقش دستت میاد اذیت کنه همه کارارو میکنی خودت میفهمی دردش چیه من اونجا اصلا نمیفهمیدم چرا گریه میکنه چون‌ مامانم حواسش بهش بود ولی خونمون خودم حواسم به پوشکش هست به نفخش هست دیگ گریه کنه متوجه میشم وقت پوشکشع

ن نترس الان چون مامانت پیشت حس میترسی یه شب نکه داری تنها روالش دستت میاد

میدونم چی میگی درکت میکنم منم همینجوریم
هرروز پا میشم میام خونه مامانم

عزیزم فکر میکنی سخته ولی نه راحته
درسته باید شب بیداری بکشی گریه میکنه عاجز میشی ولی عادت میکنی
من از روزی ک زایمان کردم تا الان خودم بچمو نگه میدارم کمکی کسی ندارم

منم فکروذهنم همین بود اماخداروشکربااینکه سخته امامیتونم ازپسش بربیام
توم میتونی گلم خدابهت قدرت وتوان میده نگران نباش

منم همینجوریم
با اینکه مامان و مادرشوهرم پیشم هستن و بیشتر کارارو اونا میکنن
کاملا درکت میکنم، واقعا سخته
منم همش گریه میکنم
بخاطر ناف بچه بخاطر خودم بخاطر زردی که هنوز خوب نشده هرچی
منم فکر میکنم تا کی باید مامانا پیشم باشن، چون وقتی گریه میکنه با اینکه شکمش سیره و پوشک تمیز نمیدونم باید چیکار کنم

سعی کن وقتی مامانت هست مسئولیت یکم از کاراشو گردن بگیری یاد بگیری ن اینک همشو انجام بدی تا هست فقط استراحت کن و بخواب ولی متوجه باش و یاد بگیر و اگ راه داره یه روز خونه خاهرت یا جایی بره ک دوسه ساعت نباشه تو اینمدلی میتونی مسئولیتشو قبول کنی👏🏻
و اینک منم مث تو بودم و الان تنهام با همه ی بی خوابیا و سردردا و تنهاییا 🥲❤

دقیقا مثل من میرم خونه مامانم دوست ندارم بیام خونمون خیلی کمک میکنه .بااینک بچه دوممه ولی بازم سختمه

من چون پسر داداشمو با مامانم بزرگ کردم همچین حسی ندارم
یا اینکه چون یکم غرور دارم زیاد از گسی کمک نمیخوام

منم مثل شما بودم اوایل برام خیلی سخت بود الان کم کم دارم عادت میکنم

بچه بزرگ کردن سخته؟؟اخه من از خانواده ام خیلی دورم ۸ساعت فاصله دارم من میخام چیکار کنم😰

عادت میکنی

تا نزدیکای ۴۰روز اینجوریه. بعدش اسون میشه نگران نباش

سوال های مرتبط