۶ پاسخ

کم کم درست میشی برا هورموناس

طبیعیه یکم بگذره بهتر میشی ،ولی خب حس مادری همینه دیگه تا آخر قلبت بیرون بدنت داره میتپه

منممممم دقیقا میگم خدای نکرده بچم چیزیش بشه خودمو میکشم هرجا باشه منم میرم🙁چه تو‌این دنیا چه تو دنیای دیگه
نمیزارم اینجا کسی دلشو بشکونه مثل شیر پشتشم .
اون روزم داشتم گریه میکردم میگفتم دخترم اولین و آخرین روزای نوزادیشو‌میگذرونه داره بزرگ‌میشه دیگه هیچوقت این اندازه نمیشه

من هنوز دنیا نیومده این فکرارو دارم فکر کنم بعدش بدتر بشم😢

افسردگی بعد زایمانه طبیعیه

منم دقیقا همچین حسی دارم و بسا خیلی بدتر و شدیدتر

سوال های مرتبط

مامان یزدان مامان یزدان روزهای ابتدایی تولد
نمیدونم چرا اینجوری شدم میترسم افسردگی باشه
از دیروز همش گریه میکنم . از وقتی زایمان کردم شبا نهایتا دوساعت هم نمیخوابم. نمیتونم از پسرم چشم بردارم. کارم شده فقط نگاه کردنش. همش میگم اگه ازم بگیرنش چی
الان مامانم پیشمه و غصه اینو دارم وقتی مامانم بره من چیکار کنم چجوری هم مواظبش باشم هم کارای خونه رو انجام بدم. اشکم بند نمیاد😭 انگار ۲۴ ساعت فقط باید کنارش بشینم. حتی دوس ندارم کسی بیاد پیشش بهش دست بزنه حتی شوهرم. بیشتر فامیلای شوهرم. از یه طرف بچه هرچی میشه شوهرم زنگ میزنه مامانش میگه چیکار کنیم البته پیش من زنگ نمیزنه. مثلا زردی داره زنگ زده مامانش اونم نمیدونم گفته فلان چیز بدین بهش. همش میترسم اگه یه روزی من نباشم این بخواد با اینا باشه معلوم نیس بچم چی بشه. مادرشوهرم ازشهرستان میخواد بیاد من الان غصم گرفته انگار فقط خودش همه چیو میدونه. همش منو مامانم خیلی ببخشید نفهم فرض میکنه انگار ما چیزی بلد نیستیم.
همش میگم تو شکمم بود خاطر جمع بودم