خدایا ینی اصلا نمیدونم دیشب چم شده بود ساعت 3 از خواب بیدار شدم دیدم کمرم درد میکنه شوهرمو بیدار کردم کمرمو ماساژ داد بعد گرفت خوابید چند دقه بعد باز دیدم پاهام درد میکنه باز شوهرمو بیدار کردم ماساژ داد پاهامم بنده خدا دوباره رفت بخوابه یهو من مثه ابر بهار گریه میکردم ینی ها گریم بند نمی اومد شوهرم ترسیده بود میگفت درد داری من میگفتم نه تو بیشعوری به من محبت نمیکنی ینی به وضوح دیدم که کارد میزدی خونش درنمی اومد ولی هیچی نگفت بهم صبحی هم ساعت 6بلند شد بره سر کار صبحونه نخورد عذاب وجدان گرفتم بخدا نمیدونم دیشب چم شده بود حالا شب اومد چیکار کنم از دلش دربیاد

اشکال نداره عزیزم منک روزی صدبار پاچشو میگیرم میگم تقصیره توه خدالعنتت کنه من اینجوری شدم من کی مریص بودم بدبخت هیجی نمیگ کلیم اشپزی خونه داری ماساژ درمانی یادگرفته این ۸ماهه🤣🤣🤣🤣.ولی عیب نداره بهش زنگبزن ازدلش درار بگو حالم خوب نبودشبم ی شامی ک خیلی میدوسته براش بساز مردا زود خرمیشن 🤣🤣

عیب نداره عذاب وجدان نگیر هورمونامون منم از این کارا میکنم شوهرم روزی ۱۰۰بار زنگ میزنه آخرم بهش میگم تو کارت اولوییت برات😂😂خودم از چرت و پرتام خندم میگیره

به خدا جا شوهرت بودم لهت میکردم😂😂😂

بعضی موقعا دلم برای مردا میسوزه خدایی دوران بارداری ما برای اوناهم سخته چون رفتارمون و اخلاقمون عوض میشه .الان یه پیام بده بهش و ازش دلجویی و مغذرت خواهی کن

عزیزم درسته رفتارت بد بوده باهاش ولی آقایون خیرشون بده درک میکنن ..هرمون آدم بهم می‌ریزه و خیلی حساس میشه...حالا دیگه بنظرم اگه میتونی و شرایطش هس یه هدیه کوچولو ...گرونن نمی‌خواد بخر وقتی اومد بهش بده و مااااچش کن از دلش در میاد 😂♥️

یه شام خوشمزه یه معذرت خواهی فکر کنم کار ساز باشه

هورمونات قاطی کرده بود🤣هیچی امشبم همین برنامه رو سرش در بیار قشنگ فرار میکنه😂
باهاش حرف بزن بگو نمیدونم چرا اونجوری شدم بارداره و تداخل هورموناش