۹ پاسخ

بعد از این کلی شیرینی و سختی باهم همراهته.ولی تک تک شیرینی هاش به همه چیز می ارزه.
حرف زدنش، راه رفتنش، ناز کردنش و ....
واقعا مادربودن دنیای قشنگیه

بعد از این کسی هست که تو را مامان صدا می‌کند 😍😍😍😍 وای قند تو دلم آب شد انگار تو خوابم

👌👌👌

خدا خودش بچه هامون و سالم ب دستمون برسونه

عزیزم واقعا همینقدر قشنگه 😍

‌واقعا همه چی و تغییر میده 😖😖😖😖
اما شیرینه من هنوز باورم نمیشه ۸ روز دیگ ی دخمل دارم 🥺🥺❤️

عی جووونم

آیییی قلبم اکلییلی شد😍🥰

😍😍😍

سوال های مرتبط

مامان آیلار کوچولو👼 مامان آیلار کوچولو👼 ۵ ماهگی
❤️❣️یک چیزهایی هیچ وقت عادی نمی شود.

💚بچه دار شدن مثل یک جادوست. مثل افسانه ای شیرین و عجیب و غریب که سخت می شود باورش کرد.

آخر چطور می شود یک دفعه مادر شد.


💙همین که اولین بار نقطه ای تپنده را نشانت می دهند و می گویند این بچه شماست، همه چیز تغییر می کند.

دستت را می گذاری روی شکم و حس می کنی از همین حالا باید قوی تر باشی.

باید محافظت کنی از این نقطه تپنده کوچک.

باید حامی اش باشی، همراهش باشی.

💜شروع به تکان خوردن که می کند فکر می کنی دیگر خودت نیستی، دیگر پاهایت روی زمین نیست.

💝لذتی وجودت را می گیرد که با کمتر چیزی قابل قیاس است.


💛با گذشت هر روز و هر ماه چقدر عاشق تر می شوی.

چقدر قلبت می تپد برایش.

برای اویی که هیچ نمی دانی چه شکلی خواهد بود.

چشم هایش، دهانش، انگشت هایش.

💚از همین روزهاست که نگرانش می شوی. که چرا تکان نمی خورد، چرا نمی چرخد، چرا با لگدهایش نمی گوید من اینجام.


💖 بارداری مثل یک جور جادوست.

جادویی که همه چیز را تغییر می دهد.

جادویی که تو را تغییر می دهد و دیگر اسمت را برای همیشه عوض می کند.

❤️بعد از این کسی هست که تو را مادر صدا خواهد کرد....❤️❤️❤️

قلب مامان 😍🫀🤰
بماند یادگاری
۱۴۰۳،۳،۱۵
💓💕
مامان ماهرخ💫🐣 مامان ماهرخ💫🐣 ۲ ماهگی
هزاران سال است که زن ها حامله میشوندوشکم هایشان میشودخانه موجودی دیگر.
هزاران سال است که آدم های دیگر شاهدبارداری و زائیدن زنان هستند،اماهنوز هیچ کس به آن عادت نکرده است.
نه خودزن های حامله ونه رهگذرها.
انگار شکم های بزرگ و موجودات درونشان هیچ وقت عادی و تکراری نمیشوند.
جدا چقدر عجیب است نفس کشیدن کسی زیرپوست تو.
چقدرعجیب است تماشای تکان خوردنش و دلبسته شدن به موجودی که ساکن دنیایی دیگر است.
بچه دارشدن مثل یک جادوست،مثل افسانه ای شیرین و عجیب و غریب که سخت میشودباورش کرد،همین که اولین بار نقطه ای تپنده را نشانت میدهند و میگویند این بچه شماست، همه چیز تغییرمیکند.
دستت را میگذاری روی شکمت و حس میکنی از همین حالا باید قوی تر وبهتر باشی،باید محافظت کنی از این نقطه تپنده کوچک و حامی و الگویش باشی.
هر روز بزرگتر که میشود احساساتت بیشتر موج میزند.
شروع به تکان خوردن که میکند،فکر میکنی دیگر خودت نیستی،دیگر پاهایت روی زمین نیست.
لذتی وجودت را میگیرد که با کمتر چیزی قابل قیاس است.
با گذشت هر روز و هرماه عاشق تر میشوی.
چقدرقلبت میتپدبرایش.
برای اویی که هیچ نمیدانی چه شکلی خواهدبود.
از همین روزهاست که نگرانش میشوی و حاضری جانت را برای سلامتی اش بدهی.
بارداری مثل یک جورجادوست.جادویی که تورا برای همیشه تغییر میدهد و اسمت را برای همیشه عوض میکند.
بعداز این کسی هست که تورا مادر صدا میکند.....