۶ پاسخ

کتاب مامان من جیش دارم منم گرفتم

سلام جانم، ممنون

عزیزم دخترتون مستقل میخوابن؟

دختر منم یه سری کتاب داره ولی کتاب مامان بیا جیش دارم رو از همه بیشتر دوست داره

پیج کتاب ها

تصویر

میشه بیاد خصوصی

سوال های مرتبط

مامان فرهان 🧚🏻‍♂️ مامان فرهان 🧚🏻‍♂️ ۱ سالگی
مامان رادین مامان رادین ۲ سالگی
خیییلی خوابش میاد ولی نمیخوابه. داشتیم کتاب میخوندیم تو یکی از صفحه های کتابش ماهی و پرنده خوابیده بودن زد زیر گریه گفت پرنده خوابیده ماهی خوابیده ربع ساعت رفته بود پشت گریه هق هق شدیییید میگفت ماهی خوابیده پرنده خوابیده. اخه چرا اینجوری میکنه این بچه؟ من خودم بچه بودم یادمه از خوابیدن متنفر بودم گلی خب 8_9 ساله بودم. نمیدونم چیکار کنم. قبل از خواب قصه میگم براش کتاب میخونم. اگه خونه خودمون بودیم از 2 ساعت قبل چراغ ها رو خاموش میکردم نمیذاشتم کارتون نگاه کنه که خواب بیاد به چشماش. خونه مامانمینا نمیشه. مامانم تا دیرموقع تلویزیون نگاه میکنه. وقتی هم من یا خواهرم به مامانم میگیم تلویزیون خاموش کن چراغا رو خاموش کن عصبانی میشه باهامون دعوا میکنه میکنه میگه این بچه که بیداره. میگیم خب تو اگه بخوابی اونم میخوابه قبول نمیکنه. خلاصه بعضی شبها اینقدر خوابیدنش به تعویق میفته که مغزش از حالت خواب بیرون میاد. ولی بشدت خسته اس. هم.خودش بدخوابه هم شرایط الان باعث شده بدتر بشه 😭😭😭😭
مامان هدیه مامان هدیه ۲ سالگی
سلام مامانا
می‌خوام تجربه از شیر گرفتنمو بگم شاید بدرد کسی بخوره
هدیه خیلی وقت بود ک شیر رو فقط دو وعده در روز اونم موقع خواب میخورد
من میخواستم یک سال و نه ماهگی بگیرم ولی تنبلی خودم، ترس از شیر گرفتن، این ک با شیر فقط می‌خوابید، و کلی بهونه دیگه داشتم ک نه زوده وایستا و ‌...
ی مامانی اینجا گفته بود اول ی سینه رو بگیر بعد اون یکی
منم اول ۲۳ ماهگی این کار رو شروع کردم یکی رو گرفتم کلا
هر وقت هم می‌پرسید میگفتم تموم شده شیرش و خب چون اون یکی هنوز بود مشکلی با این قضیه نداشت و زود قبول کرد
طبق این روش باید هفته بعد اون یکی سینه رو بگیری که من بازم تنبلی کردم و شد سه هفته بعدش.
ولی این مدت موقع خواب هم سعی کردم کمتر شیر بدم هم قصه میگفتم شاید در یک شب ده تا قصه مختلف رو مجبور میشدم بگم تا بدونه تا هر وقت ک نیاز داشته باشه کنارشم و اینو هم بین قصه ها بهش یادآوری میکردم ک من تا هر وقت بخوابی اینجام کنارتم
واسه گرفتن اون سینه دیگه، ی چسب زخم زدم بهش و ب دخترم گفتم خوردم زمین اوف شده آقای دکتر گفته فعلا چسب بزنیم
دختر من با دکتر میونه خوبی داره و خیلی راحت اینو هم قبول کرد
چند روز سراغ می می میگرفت همینو میگفتم و چسب رو بهش نشون میدادم و کنارش هم میگفتم شما دو ساله شدی دیگه بزرگ شدی باید شیر لیوانی بخوری ، این مدت هم شیر پاکتی کوچولوها و شیر لیوانی رو جایگزین کردم و خیلی خوشش اومد
بعد پنج روز دیگه حتی سراغ می می رو هم نگرفت
من خیلی خیلی از این پروسه میترسیدم ولی برای من خیلی راحت گذشت حتی بر عکس بعضی بچه ها ک شنیده بودم خلق و خوشون تغییر می‌کنه گریه میکنن و ... اصلا این برنامه ها رو نداشتیم انگار پذیرشش با این روش خیلی راحت شده بود