۱۲ پاسخ

سلام عزیزم بسلامتی مبارک باشه قدمش پراز خیروبرکت باشه براتون 🥰🥰😘😘
ان شاء الله ک هرچی زودتر سرحال بشی 🙏🙏🌹🌹🌹🌹

سلام عزیزم قدمش خیر باشه ان شالله که زودتر مرخص شید
خدا ازشون نگذره که اینجوری رفتار کردن درکت میکنم من خصوصی رفتم سردخترم ولی مامایی که سرم بود خیلی اذیتم کرد هیچ وقت ازش نمیگذرم
واسه همین میدونم تو اون حال ادمو اذیت کردن چه حالی داره

مامان من نه سال پیش مهدیه زایمان کرد خیلی اذیتش کردن
خودم آرش بودم همه چی عالی بود اخلاق پرستار دکتر هم عالی بود

عزیزدلم قدم نو رسیده مبارک انشالله خیلی زود مرخص میشه، ولی اینو بگم اصلا فرقی نداره خودتو به خاطر بیمارستان سرزنش نکن ولله من بهترین بیمارستان خصوصی زایمان کردم سزارین هم شدم ولی بچم رو بعد زایمان بردن بخش نوزادان و ۱۰ روز هم بستری بود و اکسیژن وصل بود و بعد ازون خداروشکر خوب شد اصلا ربطی به بیمارستان نداره گلم خیلی هم زود حالش خوب میشه نگران نباش من این روزای سخت رو کشیدم ولی زود میگذره و نی نی خوشگلت میاد خونه

وای نگو که مهدیه رفتی ؟خواهر منم رفته بود مهدیه میگفت انقدر پرستاراش بد بودن میگفت منو با طناب بستن به تخت و درد داشتنی میگفتن ساکت شو میخواستی ازدواج نکنی چنددباری هم زده بودنش🙄🤯😳
اونم ۳۷ هفته زایمان کرده بود بخاطر آن آی س یو گفته بودن بره اونجا

منم دخترم 37 هفته دنیا اومد 8 ساعت رفت برای اکسیژن و اومد

کدوم بیمارستان ؟

قدمش مبارک عزیزم، منم باهات موافقم زایمان طبیعی بیمارستان دولتی واقعا بده تحقیر و توهین و عوارض بعدش، من هنوز بعد از دوماه چون زایمان سختی داشتم و باید میبردن سزارین ولی نبردن هنوز سرپا نشدم لگن درد دارم خیلی بد تکرر ادرار که داره منو نگران افتادگی رحم و مثانه میکنه🤦‍♀️

سلام قدمش پرازخیروبرکت کاش ماماخصوصی گرفته بودین

😍😍😍😍😍مبارکه گلم
دور از جونت
ان‌شاالله زود سرپا و سرحال بشی و فرشته‌ت را بغل کنی

سلام عزیز به خیر و نیکی باشه ، قدمش مبارک خوش روزی زیر سایه پدر و مادر بزرگ بشه ، خداروشکر تموم شد ، اگر وزن خوبی داره نگران نباش سریع مرخص میشه ،

سلام عزیزم تبریک میگم خوش قدم باشه♥️
دولتی برای زایمان مث خودکشی هس چرارفتی من قبل دوتازایمانم‌تحقیق کردم ازهرکی پرسیدم پشیمونم کردن ومنم نرفتم

سوال های مرتبط

مامان شاه پسر(مزون) مامان شاه پسر(مزون) ۳ سالگی
سلام ظهرتون بخیر
اینجا همه خانومن و مادر
که طبیعتا شرایط و احساس ترس من بخاطر پسرمو بهتر درک کنن
اینا پیامای دونفر جداس که با بابای بچم در ارتباطن
از اینورم گهگاه واسه من خودشیرین بازی درمیاره که آره من سمتت اومدم تو راه نیومدی(حقیقتا اینقد حالی به حالی ه که اصلا نمیفهممش و منم اصلا باهاش کاری ندارم )

ولی شما به عنوان یه خانم اینارو تو گوشی همسرتون ببینید (اینم بگم این ارتباطا ۳ماهه که ادامه داره)

پ.ن:من کوووووچکترین احساسی بهش ندارم فقط حرف نزدیکترین افراد زندگیم که هی میگن تو بدبخت شدی شاهان بدبخت شده دو روز دیگه شاهان بزرگ میشه با بقیه که بابا دارن فرق میکنه هی بهت میگه من چرا بابا ندارم
منو تحت فشار میذاره دیشب تا ۴صبح گریه کردم میگفتم خدتیا خودت یه چیزی نشونم بده آروم شم(و صبح این چتا رو دیدم)

آخر ماه جلسه دادگاه طلاقمه و به جان شاهانم حتی یک لحظه پشیمون نشدم فقط بابت پسرم دلهره دارم
میشه یه چیزی بگین آروم بشم
ممنونم که دردکدل های هرروز منو تحمل میکنید
مامان گل پسری مامان گل پسری ۳ سالگی
اینکه ترس و استرس خیلی شدیدی دارم برای بچه‌ی بعدی طبیعیه ؟ شماهم مثل من مادرین بچه خیلی دوست دارم ولی نمیدونم چرا اصلا نمیتونم بهش فکر کنم دلشوره دارم حس میکنم همه چی یادم رفته و هیچ کاری بلد نیستم و اینکه نه‌ماه میخام باوجود یه بچه ی دیگه باردار باشم حس میکنم خیلی چیز عجیبیه و حس ضعف و تنهایی میکنم . نمیتونم از حسم بگم ولی من برای پسرم اونقد ذوق و شوق داشتم سر یکماه نشده از عروسیمون آمادگی کامل داشتم و فوری باردار شدم از ته دل بودم اونقد با شوق لباس بخر سیسمونی بخر اونقد تحقیق میکردم کل بارداریم میدونستم چی بخورم چی نخورم ازین دکتر ب اون دکتر کلی به خودم می‌رسیدم همه چی عااالی گذشت با وجود تموم سختی هاش چون واقعا بارداری سختی داشتم ماه آخر کهیر زد کل بدنم تو گرما حساسیت ب جفت داشتم چهار ماه اول شبیه معتادا بودم اونقد ک حالم بهم میخورد و بد بودم گوارشم خیلی بهم ریخته بود خیلی اذیت شدم واقعا از همه نظر . حتی اصلا نفهمیدم چجوری بچمو بزرگ کردم خیلی تنها بودم از اول و باسختی بزرگش کردم اونقد لیست غذاهاشو‌ می‌نوشتم و با ذوق درست میکردم ولی بخدا الان حس میکنم بلد نیستم هیچ کاری هیچی یادم نمیاد از اون دوران . شوهرم تا اسم بچه دیگ میاره واقعا کلافه میشم اصلا فکر میکنم نمیتونم دیگه ، شماعایی ک تجربه دارین بیان بگین واقعا چیکار کنم ک بتونم یروزی باهاش کنار بیام و بخام