۲۰ پاسخ

تعداد خاصی نداره
ولی من سرخود ویتامین به دخترم نمیدم
دکترش هم فعلا لازم ندیده که بهش بدم

ببخشید جواب سوالتون رو دادم‌ولی حواسم‌نبوده روی اون ریپلای نشده
بالاتر گفتم که امگا نمیدم شما گفتبد در ناه چند روز ماهی و میگو مصرف میکنید گفتم‌تعداد خاصی نداره

من ماهی میدم کنیوا میدم کلم بروکلی امگا ۳ نمیدم فعلا

مامانم منم خریده بودخودش میخوردمیگفت بعدخوردن حالت تهوع میگیرم شایدچون چرب اینجوری حس میشه

ای جانم چه پسر محجوبی 💙

من نمیدم عزیزم جز ویتامین دی نمیدم چیز دیگه ای.

ما میگو و ماهی نمی‌خوریم لازمه امگا سه بدم

وااااای تیپتو قربوووووون❤️

من امگا نمیدم الی جان

من یبار ویتامین اد + ترکیب امگا بود

طعمش خوب بود

پسر من اصلا ماهی با تخم مرغ نمیخوره به هر روشی دادم عق می‌زنه تا حالش بد بشه منم دیگه ندادمش
چه شربتیه منم بگیرم بدم واجبه؟

من یورویتال پلاس میدادم طعمش بدنبودپست بندش آبمیوه میدادم ولی طفلی چیزی نمیگف یبارخودم خوردم همش حالت تهوع داشتم

آره امگاس خوشمزه نیس چه پسر محجوبی داری بچم هیچی نمیگفته🥲

دختر من که بجز قطره اهن لیپوزوفر هیچ قطره یا شربتی نمیخوره به پسرم که نزدیک پنج سالشه قرص امگا میدم به نظرتون مشکل نداره به دخترمم قرصش رو بدم قرص دوسداره میخوره

برای چی بهش امگا ۳ میدی؟ من به دکتر گفتم زینک و امگا بنویس گفت اصلا نیاز نیست

عزیزم چرا اصن بهش امکا ۳ میدین؟؟ازمایش دادین؟؟

دی اچ ای چیع گلم؟

من گرفتم و تازه میخام براش شروع کنم
یعنی بد مزس؟

من که خریدم همینجوری مونده توو یخچال نمیخوره که نمیخوره

چرا حالا قلب گذاشتی رو صورتش🥲

والا من اصلا امگا۳ نمیدم به دخترم

من امگا ۳با طعم خالص ماهی دارم
تا الان که مشکلی پیش میومده

سوال های مرتبط

مامان جوجه مامان جوجه ۲ سالگی
از شیر گرفتن بچه🙂؛

پارت۳:

از حال خودم بگم که من از خرداد ماه سینه مو گاز میگرفت و خون میومد (عکسش رو پایین میزارم )ولی به هر سختی بود تحمل کردم و تمام تلاشمو کردم که به دو سالگی برسونمش و تا دو سال شیر کاملش رو بخوره چون اگه کمتر میشد خودم عذاب وجدان داشتم و هیچ جوره با خودم کنار نمیومدم،۱۵ شهریور که تولدش بود،۱۶استارتش زدم، ۱۶ اوکی بودم ولی۱۷ سینه هام عین بادکنک باد کرده بود و به حدی درد میکرد که به کوچکترین لمسی حساس بود حتی رو دوشی کیفم!!! حال روحی مم بد بود یاد اولین باری که شیر خورد میافتادم ،🥺♥️ یاد روزایی که هم شیر میخورد و هم منو نگاه میکرد و اینا همش حالمو بد میکر،دست خودم نبود توی ذهنم مرور میشد دوست داشتم بخوابم و به هیچی فکر نکنم ولی نمیشد و بچه م بیقرار بود و باید کنارش می‌بودم...
خلاصه اون روز به حدی درد داشتم که کمرم راست نمیشد و این درد ادامه داشت تا شب که توی خواب عمیق بهش شیر دادم،سبک و راحت شدم و تا الان خدا رو شکر حالم خوبه ولی امشب که نمیخوام شیر شب بهش بدم معلوم نیست چی پیش بیاد ؟!
دعا کنید همه چی خوب پیش بره ان شاا...شما هم این مرحله رو به خوبی بگذرونید♥️
مامان فاطمه مامان فاطمه ۲ سالگی