سلام
عصرتون بخیر
خیلی دلم گرفته
من از ۱۸هفته با داریم آب دور بچه کم شد و استراحت بودم تا ۹ ماه که زایمان کردم و این مدت خونه بابام بودم بعدش هم تا به الان شاید یک ماه خونه خودم بودم اون تایم هم مامانم رو می‌بردم. این مدت شوهرم نبود ماموریت بود و هفته ی ای یکبار میومد ، خونه ما و بابام اینا یک ساعت از هم فاصله داره حالا کار شوهرم طوری شده که ۲۴ساعت سرکاره ۲۴ساعت خونه هست و باید برم سر خونه و زندگیم آخر هفته باید برم از الان دلم گرفته خیلی هم خودم هم پسرم وابسته ی خانوادم شدیم پسرم همش با بابا و مامانم و خواهرم بازی می‌کنه و دورش شلوغه اما خونه خودمون هیچ کس نیس اونجا هم که زندگی میکنم غریبم
مامانم از الان داره گریه می‌کنه که بدون بچم چیکار کنم تا بیایی
خودمم که وحشتناک میترسم که از پیش برنیام و پسرم خونه خودمون غریبی کنه
چون خونه خودمون که رفتیم چن روز خیلی غریبی کرد
لعنت به دوری
کاش هر دختری شهر خودش شوهر میکرد
هیییییی.......
بغض داره خفم میکنه

۱۴ پاسخ

۴ماه خونه بابات بودی عزیزم بسه دیگه بچت جون گرفته راحت بزرگش‌میکنی وازپسش برمیای این چ حرفیه

بلاخره چی باید یه روزی مستقل بشی

خونه بابات کجاست عزیزم خودت که شیرازی،انشاالله ازپسش برمیای الان دیگه پسرکوچولوت بزرگترشده راحت تره کاراشوانجام بدی خودت

خوش بحالت این همه مدت خونه مامانت بودی باز میگی دلتنگ میشم براشون
پس ماهایی که پدر و مادر نداریم و مجبوریم خودمون بچه رو بزرگ کنیم چیکار کنیم 😔

خوش به حالت این همه وقت خونه مامانت بودی من ده روز اول و بودم بعد خودم بزرگش کردم
من الان هفته ای یک بار میام مامانم روز دوم دیگه ی‌ جوری میگه پاشو برو دیگه😂😂😂

عزیزم کلا یک ساعت راهه
الکی به خودت تلقین نکن

بخدا فکر کردم میخوای بگی تا الان خونه بابام اینا بودم دلم برای خونم و شوهرم تنگه 😄😁 عزیزم من سزارین شدم فقط ۴ روز خونه مامانم بودم و اومدم خونه خودم با خونه مامانم ۲۰ دقیقه فاصله داره خودم و شوهرم بچمون رو بزرگ کردیم خیلی سخت بود چند بار شیر میپرید تو گلوش خیلی بچه بود منم هیچی بلد نبود بچم کبود میشد و دیگه مینداختیمش رو دستمون و میزدیم بین کتفاش که نفسش میومد هیچی بلد نبودم ،تنهایی بزرگش کردیم ،تو که دیگه خداروشکر بچت بزرگ شده دبگه ۴ ماهش شده میدنی هر گریه ای برای چیه ،کی گرسنشه کی میخوابه ، برو خونت عزیزدلم بلاخره که باید بری خونت مگه نمیگی ۱ ساعت فاصله بین خونه شما با مامانت هست خب اونا بیان و
برن نگران نباش ، فوقش چند روزی بچت بی قراری کنه که نمیکنه بعدش عادت میکنه 😘

وضیعت منم مث توعه همش خونه مامانمم ما نزدیکیم ولی خوب نیست چون خانوادم خیلی حس مالکیت بهم پیدا کردن طوری که دوروز میرم خونه خودم هی زنگ میزنن بیا بابام که دیگه چه بخام چ نخام میاد بچرو میبره 🥴 شوهرمو هفته ای یه بار بزور میبینم درصورتیکه هرروز غروب میاد خونه شاید بیاد خونه مامانم اینا زود شام بخوره بره هرچی هم میرم میگم میخام یه هفته خونه خودم بمونم بابام میگه تنها نمون بیااینجا

چه جالب دقت نکردم بچه هامون هم سنن.عزیزم فعلا وابستگی متوجه نمیشن.بخودت سخت نگیر

سلام عزیزم اول اینکه دلتنگی خودتو خانوادت طبیعی هست اولی صلا نگران نباش هیچ جا خونه خودت نمیشه شاید یک هفته اذیت بشی ولی هم خودت هم بچت زود عادت میکنید پیش شوهرت باشی خیلی بیشتر آرامش داری باید به شوهرت وابسته بشی گلم دوری اون سخته تو ازدواج کردی چه بخوای چه از خانوادت باید دور باشی منم بعد یه مدت اومده بودم سختم بود ولی الان فکرشو میکنم دوباره برم خونه مامانم سختمه نگران نباش هوا هم خوبه تا عادت میکنی بخونت همش با شوهرت برو بیرون تا افسرده نشی،🌹🌹🌹🌹

اشکال ندارد عزیزم تو میتونی از پیش برمیایی با بچت سعی کن بازی کنی تلویزیون روشن کنی تونستی بلشوهرت بری بیرون اولش یکم اذیت میشی بعدش عادی میشه

حالا که کارش اینطوریه یساعت که راهی نیست کاش خونتونو میاوردین نزدیک خونه مامانتینا

عزیزم شرایطشو نداری، شهر مادرت خونه بگیرید؟ تو که شوهرت اکثرا سرکاره چه فرقی داره خونت کجا باشه

از پسش#

سوال های مرتبط

مامان دلارام💞 مامان دلارام💞 ۱۰ ماهگی