۸ پاسخ

ترسش به مرور کم میشه انشاالله

طبیعیه ک بترسه خب عزیزم. وقتی بچه ها یهو صدای بلند میشنون میترسن دختر منم همینجوره ماهم ارومیم

یعنی حساب میبره دیگه

خب نمیشه همیشه آروم باشه محیط خونه .نمیشه آدم توخونه آروم باشه .چه من چه شوهرم .دخترم دعوا می کنیم ..داداشم بعضی وقتا از رو شوخی اینقدر اذیتش می کنه داد بهش می کنه . چون همیشه آروم بود ملایم حرف میزدی .توقع نداشت .
..من دخترم داره تو خونه تنها بزرگ میشه ..ولی دوست ندارم نازک نارنجی بارش بیارم دوست دارم قوی باشه .. بیرون میبرمش تو جمع میبرمش ...

عزیزم خیلی هم بچه رو تو محیط ساکت و آروم بزرگ نکن مثلاً واسه خواب بگی هیچ صدایی نباشه...داماد خواهر شوهرم آنقدر بچه بوده موقع خواب ساکت بوده همه جا عادت کرده الان که بیست سالشه یه جا کوچکترین صدایی باشه عصبانی میشه

زیادی داری سخت میگیری
بچه رو تو محیط استریل نباید بار بیاری فردا روز تو مهد و مدرسه ضربه میخوره
بعدم مادرشوهرت رو نمیتونی عوض کنی که باید باهاش بسازی
پسر سخت نگیر

دعوای بقیع هم انقد تاثیر نداره فقط پدر مادر خیلی مهمه

جیغ کشیدنش طبیعت سنشه عزیزم ما هم پسرمو دعوا نمی‌کنیم ولی جیغ میکشه گاهی بی توجهی کن به جیغ هاش

سوال های مرتبط

مامان رادمهر.رادوین مامان رادمهر.رادوین ۱ سالگی
خانما ی سوال دارم بچه هاتون رو‌چجوری تربیت میکنید من از صبح که بیدار میشم تا شب باید به این بچه بگم چیزه نکن بشین گاهی وقتا دعواش میکنم اما خیلی لج‌میکنه خیلی . چیکار کنم مدام بهانه میگیره که اب نیخواد بعد لیپانو بهش میدم میریزه روی زمین ی چیزی پرت میکنه میزنه منو .ی چند روزی شده خیلی این رفتارش بد شده خیلی جوری که منو همسرم به تنگ‌اومدیم قبلن هم دست بزن داشت نه تا این حد میگفتم دست به سیم نزن حرف گوش میمرد اما الان هیچ حرف شنوی نداره .نمیدونم سخت گیری زیاد کردم اینجوری شده یا بیشتر درگیر کارای خونه هستم و خودش که همه چیز انجام بشه و عقب نیوفتم از زندگی یا کمتر میبرمش بیرون نمیدونم اما خیلی چس سغید شده میام بهونه جیغ گریه .امشب هم ی حرف شنیدم خیلی منو بهم ریخت من عیدی هرجا رفتم مهمونی بچم به وسیله های خونه مردم دست نمیزد چون کلمه نه رو از شیش ماه بهش یاد دادم و موقع اذیت کردن منعش میکردم وحرف گوش میکرد بعد خانواده شوهرم پشت سرم حرف زدن که زهره بچشو دعوا میکنه و میزنه خیلی ناراحت شدم در صورتی که اونا اصلا جلو بچه هاشون نمیگیرن حتی ی دعوا خشک خالی نمیکنن .الان دیگه امشب با شنیدن این حرف خالی کردم و اصلا نمیدونم چی درسته چی غلطه و‌واقعا کم اوردم با این رفتار پسرم و اصلا توقع همچین رفتاری رو ازش نذاشتم اصلا نمیدونم باید باهاش چیکار کنم .میگم مامان بالشت روی مبلارو ننداز توی چشمای من نگاه میکنه پرت میکنه بالشتو اگه چیزی دم دستش هم باشه میشکنه راحت جرعت نمیکنیم ی ظرف چینی لیوان شیشه ای بیاریم سر سفره
مامان آریا مامان آریا ۱ سالگی
مامانا حرفام هم درد دله هم راهنمایی میخوام. من یکساله که مادرم رو از دست دادم درد روحی زیادی رو دارم تحمل میکنم و همین موضوع باعث شده خیلی زود عصبانی بشم و از کوره در برم.
دو ماه پیش پسرم یهو تو خونه تشنج کرد و خفه شد همون لحظه دختر پنج سالم داشت شام میخورد وقتی این اتفاق برای پسرم افتاد من خیلی جیغ و داد کردم این صحنه رو دید. مجبور شدم چند روز بیمارستان بستریش کنم، دخترم خونه پیش باباش بود. دوباره یکماه بعد همون اتفاق تکرار شد اما اینبار من داد نزدم دخترم هم خواب بود دوباره چند روز بیمارستان موندم اما اینبار دخترم خیلی اذیت شد، مدام از باباش سراغ منو میگرفت، بهونه میکرد، دیگه طبقه پایین پیش مامانجون و عمه‌ش نرفت. از بعد اون اتفاق مدام تو خونه چرت و پرت میگه، پایین نمیره اگر با زور هم بره جلو دهنش رو میگیره میگه سرفه میکنم مریض میشن، یا میگه پام خورد به داداش، تو صورتش سرفه کردم، دستم خورد به دستش، وپام رفت رو گوشی و چندتا جمله دیگه. هر پنج دقیقه یه بار تکرار میکنه.
مثلا قبلا من مرفتم مغازه میرفت پایین پیش مامانجونش میموند تا برگردم حالا اگر بفهمه نمیخوام ببرمش کولی بازی درمیاره، ده بار آروم بهش میگیم دیگه تکرار نکن اما آخرش از کوره در میریم، سرش داد میزنیم. اونم یاد گرفته داد بزنه. شرایط زندگیم سخت شده نمیتونم چند جلسه برم مشاوره و از طرفی هم بی‌نهایت دلم فکر دخترمه. چند وقت دو روز رفتم خونه خواهرم اینقدر این حرفاشو تکرار کرد که زود برگشتیم. میگم ببرمش از محیط خونه دورش میکنم اما میدونم اگر بریم بدتر میکنه، دیگه نمیدونم چه خاکی تو سرم بریزم که دخترم رفتارش رو اصلاح کنه، بخدا دارم از فکرش دیوونه میشم.
مامان رایان مامان رایان ۱ سالگی
مامانای عزیز سلام.❤️رایان پسرم ۱ سال و ۵ ماهشه. من در مورد بچه ها خیلی مطالعه داشتم چون بسیار در شغل من مهم هست اما حالا که خودم بچه دار شدم در خیلی از مواقع اصلا نمیدونم باید چکار کنم. مثلا رایان با وجود تمرکز بالا و استعداد در زمینه های شناختی و رفتاری یه مقدار کمی به نظر من دیر راه رفت و الان حدود ۱ ماه و نیمه راه میره که من احساس میکنم به خاطر اینه که دور و اطرافش اصلا بچه خیلی کم دیده بود و چون زمستان بود من بیرون کم می‌بردم و هیجان راه رفتن نداشت. الان هم من سعی میکنم باهاش صحبت کنم ولی واقعا بیشتر از این که در روز وقت میذارم نمیتونم. رایان فقط ماما و بابا میگه و تا سگ میبینه یا حتی اسم و عکسشو ادانو در میاره هاپ هاپ اما دیگه هیچی نمیگه مگر در مواقع معدود که خودش بخواد. من امگا۳ ۲۰ روزه میدم و الان حس میکنم اول کلمات رو تقلید میکنه نا واضح .. آیا نظر یا راهنمایی خاصی دارید ؟ ممنون میشم من کمی احساس میکنم اضطراب دارم صحبت نمیکنه.