۶ پاسخ

خداروشکر
منم خانواده شوهرمم
پدرشوهر و خواهرشوهرم خیلی کمک میکنن تو بچه داری

من تا چهله خونه مادرم بودم بعد اول عید اومدم خونه خداروشکر ازپسش براومدم ولی بچه رو پایین نمیفرستم بیا بامن یا پدرش میره باهم برمیگردن من یکم حساسم چون بچم نوزاده بدنش حساسه پایین نوه های دیگه ام داره همون بالشت پتویی که تنه اونا میده همونو به بچمم میده خودم پيش مادرم میزارم کار دارم

منم مامانم تا چهلش پیشم بود خونه پدرشوهرمم طبقه پایینمونن ما ک نمیرسیدیم غذا بپزیم همش برامون میاوردن مادرمم ک رفت پس توی روس چهار یا پنج ساعتی میفرستمش پایینش با شیرخشک منم استراحت میکنم خداروشکر هم خانوادم خیلی کمکم بودن هم خوانواده شوهرم
شوهرمم درسته ک تایم کمی خونس ولی همونم خیلی کمکم میکنه

منم مامانم تا چهلش پیشم بود خونه پدرشوهرمم طبقه پایینمونن ما ک نمیرسیدیم غذا بپزیم همش برامون میاوردن مادرمم ک رفت پس توی روس چهار یا پنج ساعتی میفرستمش پایینش با شیرخشک منم استراحت میکنم خداروشکر هم خانوادم خیلی کمکم بودن هم خوانواده شوهرم
شوهرمم درسته ک تایم کمی خونس ولی همونم خیلی کمکم میکنه

من بچم سه ماهشه هنوزم تنهایی نمیتونم کاری بکنم 🤣🥴

خداروشکر

سوال های مرتبط

مامان ماهلین🍼🧸 مامان ماهلین🍼🧸 ۲ ماهگی
پارت ۶
بعدش گفتن که سه دور بند ناف پیچیده دور گردنش منم میدونستم چون ۳۷ هفته اخرین سونومو داده بودم اونموقع فهمیده بودم خلاصه بعدش وای حالا بیا زور بزن جفت بیاد خیلی زور زدم بعدش جفتم کشیدن بیرون وایییی اینجاش سخته که میگم همش با دستاشون رو شکمم فشار میدادن که هر چی خون و آتو آشغال مونده بیاد بریزه اینجاش از همه جاش سختتره بنظر من البته هر لحظه زایمان طبیعی سخته ها
بچمو نزاشتن ولی رو شکمم یا سینم خیلی ناراحت شدم ولی از یه طرفم حال نداشتم بگم بچمو بزارین رو شکمم ببینم نتونستم بگم تو اتاق هم هم ابجیم اومده بود هم خواهر شوهرم هم زنداداشم پیشم بودن بعد اینکه بچه رو تمیز اینا کردن و کاراشو کردن اونا پوشندنش خلاصه تو خود اتاق زایمان خوش گذشت چون هم همراهام پیشم بودن باز به ادم قوت قلب میدن ینی خیلیییی خوبه.هم اینکه از شانس خوب من ماماهایی که شیفتشون موقعی که من اونجا بودم بودن خیلی مهربون بودن بعد بدنیا اومدن بچه با بگو و بخند همه کاراشو کردن با همراهای من بگو و بخند راه انداخته بودن بعد قربون صدقه بچه من میرفتن ولی من هنوزم بچمو ندیدم بودم چون داشتن بخیه میزدن که بشدت سخت بود و راحت نیم ساعت ۴۰ دقیقه کشید تا تموم شه بخیه زدنش بخصوص داخلتر خیلی سختتره باز بیرونو زدنی میتونستم تحمل کنم ولی داخلتر انگار گوشت ادمو به سیخ میکشن ینی اینجوریه واقعا توصیفش....