خانوما لطفا تاپیکمو بخونید.دیروز متوجه یه اتفاقاتی شدم که مغزم هنگ کرده.از دیشب چشم روهم نذاشتم

دختر جاریم ۱۱سالشه.بادخترم خیلی بازی میکنن.ازروبرو انقدر قربون صدقش میره ودوستش داره میگفتم خب خداروشکر باهم خوبن.ولی بعضی مواقع هم میدیم الکی جیغ دخترمو یا لجشو درمیاورد.همش به دخترم حرف میزدم که عع ساکت باش بازی کن.
دیروز عصر دخترعموش اومد خونمون بازی کنن.من رفتم داخل اتاق که لباسایی که شسته شده بود تاکنم بزارم سرجاشون.دراتاق باز بود.روبرو هم اجاق گازم هست که شیشه ایه.پذیرایی مشخص بود.یه لحظه دیدم پای دخترمو کشید افتاد.داشتم پامشیدم برم نمیدونم چیشد گفتم بزار ببینم چیکار میکنه.دوسه بار تکرار کرد.بعد گفت عع پتو نمیذاره تو بدویی بزار جمعش کنم😐.هی انگولکش میکرد دخترم جیغ بزنه.چون دید من نیستم اینکارارو داشت میکرد ازچشم من دورباشه.چوب شور میخورد.جویید درآورد گذاشت دهن دخترم.میزد تو سرش.بعد دخترم پاشد داشت میرفت بلند شد با پاش زد پشت دخترم افتاد.بعدخودم سریع دخترمو صدا میزدم تا یکم به خودش بیاد.آشغال خوراکیو رو سر دخترم خالی کرد😳😳😳.بهش یاد میداد میگفت بزن تو سرت .من تمام این مدت از داخل اجاق گاز داشتم ازش فیلم میگرفتم که به شوهرم نشون بدم بهش ثابت کنم این بچه درست نیست.انگار که یه شیطان کنار دختر من نشسته بود.بعدش دیدم نه نمیشه بلند شدم رفتم گفتم برو میخوام بچه رو بخوابم.به شوهرمم نشون دادم فیلمارو مونده بود از کار برادرزادش.گفتم دیگه نمیذارم باهاش بازی کنه یا بچمو خراب میکنه یا یه بلایی سرش میاره.میخوام جلوی خودشم بگم که دیگه با دخترم بازی نکن.به مادرشوهرمم میخواستم بگم شوهرم گفت تو خودتو خراب نکن من بهش میگم

۱۲ پاسخ

وای چ خوب عقلت رسید فیلم بگیری

افرین به شوهرت چه عاقل و فهمیده هست گفته خودتو خراب نکن. من میگم

ببین این دختر مشکل اساسی داره.اول اینکه بچاو باهاش انها نذار.دوم اینکه جلوی دیگران نگو فقط به مادرپدرش بگو و از یه طریقی بهشون بفهمون این باید و باید تحت درمان روانپزشکی قرار بگیره چون کودک آزاره

وای طفلی دخترت چقدر این مدت اذیت شده
بچه جاریت مشکل روانی داره وگرنه دختر منم ۱۲ سالشه از من بهتر پسرمو نگه میداره
پسرم اگه جایشش درد کنه یا بخوره زمین اول چشمش دنبال خواهرشه که بره بغلش اگه نبود بعد منو باباش

همسرت درست میگه خودتو خراب نکن باور نمیکنن‌ باهات لج میوفتن دعوا میکنن
هیچی نگو ظاهرو‌ حفط کن حتی خواست بساد خونتون اجازه بده ولی اصلا نذار یه ثانیه هم تنها باشن

همون لحظه باید میرفتی بهش میگفتی همه کاراتو دیدم دیگه حق نداری اینکاررو بکنی وگرنه نمی‌ذارم بازی کنید

دقیقا ماهم همین مشکلو با پسر خاهر شوهرم داریم .همینه که گفتی دقیقا همین.
من اینقدر حرص میخورم اینقدر حرص میخورم ک‌نگو

عزیزم زنجانی هسی تو

وای یاخداا هر چی بزرگتر میشن انگار وحشی میش

یا خدا ادم تنش میلرزه... کلا نذار نزدیکش بشه

ایول باززرنگی کردی فیلم گرفتی

عزیزم بهترین کار رو میکنی اصلا نذار با بچت دیگه تنها بشه. همین که فیلم رو گرفتی عالیه بقیش رو بسپار به شوهرت خودت رو آدم بده نکن. ولی دیگه هم اجازه نده این کارا رو با دخترت بکنه

سوال های مرتبط

مامان جوجه طلایی🐥 مامان جوجه طلایی🐥 ۲ سالگی
سلام خانما
من نمیدونم خیلی حساس شدم یا واقعا باید حساس بشم😡😡🌹
من با دختر جاریم مشکل دارم ۸ سالشه ولی کلا مثل بزرگا حذف میزنه
بعضی وقتا خیلی خوبه ها دخترمو دوست داره بغل میکنه باهاش بازی میکنه قربون صدقش میره ولی بعضی وقتا انگاری دشمنشه با اخم نگاش میکنه باهاش لج میکنه دوست داره تو جمع همش بگه آوین بی ادبه یا الکی میزنه
شوهرم که میگه تو چرا اخه حرفای یه بچه برات مهمه ولی واقعا اذیت میشم
میاد به من طرز تربیت کردن و میخواد یاد بده میگه زن عمو آوین وقتی یه بچه ای تو پارک داره اذیتش میکنه تو چیکار میکنی گفتم اگر بزرگتر ازش باشه باهاش برخورد میکنم اگر همسن خود آوین باشه یه جوری حواسشو پرت میکنم که آوین و اذیت نکنه میگه خب داری اشتباه میکنی نباید دخالت کنی و خودت و قاطی کنی 😑😐
یا میگه کار اشتباه میکنه باهاش جدی رفتار کن
خود جاریم همش جلوی بچه میگه من باد بچگیای یلدا میوفتم گریم میگیره خیلی دعواش میکردم غذا نمیخورد میزدمش نمیخوابید نیشگونش میگرفتم و این چیزا
الانم احساس میکنم دخترش میبینه من با آوین دعوا نمیکنم و مهربون رفتار میکنم اینجوری میکنه
مثلا امشب دخترم داشت با عموش بازی میکرد بدو بدو میومد میپرسیدم بغل عموش یهو دختر جاریم اومد جلوی باباش دستاشو باز کرد بلند با اخم به دخترم گفت نکن شکم بابام حساسه دردش میگیره دخترمم اولش چیزی نگفت نگاش کرد بعد زد تو سرش البته آروم بعد من برای اینکه ناراحت نشه گفتم عزیزم تو اونجوری با اخم بهش گفتی ناراحت شد اینجوری کرد یهو تو جمع بلند تو صورتم میگه اینم جدیده که فلانی اخم کرد آوین زده؟؟؟ جالبه
نمیدونم چجوری باید باهاش رفتار کنم