۵ پاسخ

خب چه اجباریه بری که هی بچه از شیطنت تو سر و صورت مردم چیزی پرت کنه؟
هم‌مردم کلافه میشن هم‌خودت خسته میشی با این شرایط

قبول باشه عزیزم
کامل درک میکنم
منم مدام دنبال پسرمم تو هیئت
اتفاقا کار خوبی میکنین از الان بچه رو می‌برین مسجد و هیئت، بچه تو این فضا بزرگ میشه و قطعا آثار و برکات معنوی خیلی زیادی داره

قبول باشه عزیزم

ناراحت نشو ولی واجب نیس با این شرایط بری عزیزم

مارم دعا کن یادت نره مرسی عزیزم

سوال های مرتبط

مامان نبات🦢💫 مامان نبات🦢💫 ۲ سالگی
خانوما لطفا تاپیکمو بخونید.دیروز متوجه یه اتفاقاتی شدم که مغزم هنگ کرده.از دیشب چشم روهم نذاشتم

دختر جاریم ۱۱سالشه.بادخترم خیلی بازی میکنن.ازروبرو انقدر قربون صدقش میره ودوستش داره میگفتم خب خداروشکر باهم خوبن.ولی بعضی مواقع هم میدیم الکی جیغ دخترمو یا لجشو درمیاورد.همش به دخترم حرف میزدم که عع ساکت باش بازی کن.
دیروز عصر دخترعموش اومد خونمون بازی کنن.من رفتم داخل اتاق که لباسایی که شسته شده بود تاکنم بزارم سرجاشون.دراتاق باز بود.روبرو هم اجاق گازم هست که شیشه ایه.پذیرایی مشخص بود.یه لحظه دیدم پای دخترمو کشید افتاد.داشتم پامشیدم برم نمیدونم چیشد گفتم بزار ببینم چیکار میکنه.دوسه بار تکرار کرد.بعد گفت عع پتو نمیذاره تو بدویی بزار جمعش کنم😐.هی انگولکش میکرد دخترم جیغ بزنه.چون دید من نیستم اینکارارو داشت میکرد ازچشم من دورباشه.چوب شور میخورد.جویید درآورد گذاشت دهن دخترم.میزد تو سرش.بعد دخترم پاشد داشت میرفت بلند شد با پاش زد پشت دخترم افتاد.بعدخودم سریع دخترمو صدا میزدم تا یکم به خودش بیاد.آشغال خوراکیو رو سر دخترم خالی کرد😳😳😳.بهش یاد میداد میگفت بزن تو سرت .من تمام این مدت از داخل اجاق گاز داشتم ازش فیلم میگرفتم که به شوهرم نشون بدم بهش ثابت کنم این بچه درست نیست.انگار که یه شیطان کنار دختر من نشسته بود.بعدش دیدم نه نمیشه بلند شدم رفتم گفتم برو میخوام بچه رو بخوابم.به شوهرمم نشون دادم فیلمارو مونده بود از کار برادرزادش.گفتم دیگه نمیذارم باهاش بازی کنه یا بچمو خراب میکنه یا یه بلایی سرش میاره.میخوام جلوی خودشم بگم که دیگه با دخترم بازی نکن.به مادرشوهرمم میخواستم بگم شوهرم گفت تو خودتو خراب نکن من بهش میگم