۵ پاسخ

امشب بردمش دکتر تبش رو 40 درجه بود

منم دخترم امروز احساس کردم یکم بی حاله ، و بدنش گرم بود تبش گرفتم رو ۳۶ بود .دیگه نمیدونم بقیه علائمش چیه؟

وای خدای من. ایشچالا خوب بشه زودتر آقا امیرعلی
ویروس نوزاداس؟

عزیزم انشاالله که چیزی نیست .پسرت ۲ ماهشه این ویروس رو گرفته؟

انشالله پسر گلت زودتر خوب بشه❤️
ادم بی فرهنگ زیاده..من دیدم طرف مریضه از عمد میره اینور و اونور که به بقیه هم بده

سوال های مرتبط

مامان یاسین مامان یاسین ۱۱ ماهگی
مامان محمد مسیح مامان محمد مسیح ۱۰ ماهگی
تجربه واکسن دوماهگی قسمت سوم
یه دستمال نخی رو با آب ولرم و گلاب خیس کردم و گذاشتم روی پاهاش رانش و دستاش از بازو به پایین. چون یکم بی قرار بود بغلش کرده بودم و اینکارو میکردم. مراقب بودم که باد بهش نخوره. البته پنجره‌ها رو باز کرده بودم که خونه کاملا خنک باشه. برای پاشویه نباید پارچه رو رو سر یا شکمش بذارین یادتون باشه. حتما با آب ولرم پاشویه کنید که به بچه شوک وارد نشه با آب سرد. نیم ساعت پاشویه کردم و بعد از یک ساعت دوبارهذتبشو چک کردم که خدا رو شکر پایین اومده بود. ساعت ۱۰-۱۱ شب مجدد تبش برگشت و همون‌طور زود بالا رفت که همون کارو براش تکرار کردم و تا صبح هم چند بار تبشو چک کردم که بالا نره. شلوار تنش نپوشیدم و چیزی هم شب روش ننداختم که تبش بالا نره
فردا صبح مجدد ساعت ۱۱ تبش برگشت ولی دیگه تا ۳۸.۶ نرفت و همون در حد ۳۷.۶ موند. شلوارشو پاش کردم. ولی باز استامینوفن در حد ۲۰ قطره دادم بهش و هر شش ساعت تکرارش کردم تا فردا صبحش. ساعت ۳ صبح آخرین نوبت استامینوفن رو بهش دادم ( تب هم نداشت) و ساعت ۱۲.۵ ظهر تبشو مجدد چک کردم و دیگه تب نداشت و دیگه استامینوفن هم ندادم. کمپرس گرم نرسیدم بذارم روز دوم ولی میگن خوبه بذاری الان یکمی ناحیه تزریقش ورم داره هنوز. ولی بچه دیگه درد و بیقراری نداره
مامان فندوق 💙💙🩷 مامان فندوق 💙💙🩷 ۲ ماهگی
پارت سوم
راستی قبل از اینکه استفراق همراه خلط بیاره بالا
شیرش ک می آورد بالا خیلی غلیظ بود ولی اینا که به دکتر میگفتم همشون میگفتن طبیعی تا اینکه افتاد رو دور اسهال با رنگ سبز
منه افسرده با یه بچه بی گناه و بی زبون که نمیدونستم چشه و داعم گریه و بی قراری
دکتر گفت با ماشین برین بیرون تا بخابه
این کارم کردیم ک هم‌چنان بی نتيجه الهی براش بمیرم خیلی اذیت شد😓
یه شب بدتر از همیشه بود بی تابی هاش شیرهم نمی‌خورد به شوهرم گفتم فک کنم گلوش درد میکنه گفت عیب رو بچه نزار اون شب من گریه آوین گریه همینجور بقلش میکردم میگفتم مامان تو چته چرا آروم نمیشی چرا ساکت نمیشی خودمم بی خواب بودم خیلی بیحال بود بدنم  تا دم صبح همین داستان بود ، دم صبح حس کردم بدنش داغه پوشکش باز کردم هر کاری کردم ساکت نشد که نشد چند قطره استامینوفن دادم تا ظهر دیدم بدتر شد
شوهرم بقلش کرد گفت داغه بپوش ببریمش دکتر
رفتیم بیمارستان امام حسین مخصوص کودکان تبش ۳۸ بود بعدم فقط دست گذاشت رو شکمش گفت داغه استامینوفن نوشت گفت همینو ۴ ساعتی بده کافیه این دکتر الاق حتی گلو این بچه چک نکرد