ی خواهر زاده داره ۷ سالشه شدید شیطونه بارها وسایل و اسباب بازی نورا رو برمیداره میماله ب پاهاش بقران دیگه انقدر همش در حال شستن وسایل نورا هستم پوست دستام خشک شده هر چقدر با زبون میگم خاله جان پسر گلم عزیزدلم نکن باز دو فیقه دیگه تکرار می‌کنه خواهرمم قبول داره ک پسرش اذیت می‌کنه الان خواهرم نیست پسرش خونه مامانم مونده پسرش اومده جغجغه نورا رو میماله ب پاش منم اعصابم خورد شد با تندی گفتم نکن دیگه چند بار باید بشورم تو هی کثیف کنی عزیز من نکن دوست دستم خشک شد بس ک دارم مایه میزنم و میشورم بچه چیزی نگفت مامانم خودشو انداخته وسط هر چی دهنش اومد ب من گفت میکه من رو این حساسم هر کاری می‌کنه تو حق نداری چیزی بگی منم زانوم و عمل کردم نمیتونم از پله بالا برم ولی امشب هر جور شده میرم خونه خودم حتی اگه نیاز باشه چهار دست و پا از پله ها بالا میرم چون واقعا مادرم اخلاق نداره چون من خاله این بچه هستم کلی ازش بزرگترم و حالا دعواش کردم یکبار اونم مقصر بوده دلیلی نداره مادرم بخاطر ی بچه ۷ ساله تو روی من وایسه من بارها خواهرم با دخترم ی شوخی می‌کنه شاید تو دلم ناراحت بشم ولی زود ب خودم میگم خالشه اشکال نداره بی منظور میگه حرفاشو عیب نداره تو کار خاله و خواهر زاده دخالت نکنم همیشه منم لبخند میزنم ولی مادرم واقعا همیشه خودشو واسه هر کاری دخالت میده دعوا درست می‌کنه

۷ پاسخ

عزیزم درد زانو یمدت بعد زایمان شروع میشه حالا شمام که قبلا عمل کردی بدتر.حتما کلسیم بخور. قرص کلاژن ساز بخور.دستشویی فرنگی برو.بعد یمدت خودبه خود خوب میشه.بنظرم برو خونه خودت.با اعصاب اروم تحمل درد راحتتره تا اینکه تو اون اوضاع متشنج بمونی و علاوه بر زانو درد ،اعصابتم خورد بشه.

عزیزم درد زانو یمدت بعد زایمان شروع میشه حالا شمام که قبلا عمل کردی بدتر.حتما کلسیم بخور. قرص کلاژن ساز بخور.دستشویی فرنگی برو.بعد یمدت خودبه خود خوب میشه.بنظرم برو خونه خودت.با اعصاب اروم تحمل درد راحتتره تا اینکه تو اون اوضاع متشنج بمونی و علاوه بر زانو درد ،اعصابتم خورد بشه.

من بودم میزدم به دعوا

مامان منم ابجیم کلی بچم اذیت میکنه من چیزی بگم‌به ابجیم به من چیز میگه

خودتو حساس نکن مامانت چون خواهرت نیست حس کرده داره به پسرش ظلم میشه خواسته دفاع کنه الکی پیاز داغ رو زیاد کرده ،ناراحت نشو ،پیر اند
وقتی میاد فقط یه وسیله بده دست بچت یکی هم دست اون بقیه رو جمع کن بگو فقط با وسیله خودت بازی کن وسیله نورا رو دست نزن کوچولوعه گریش میگیره خاله جون خلاصه یه جوری سر گرمش کن نره سمت بچه و وسایل
هر چی هم کثیف کرد بده مادر یا مادربزرگ مهربانش بشورن تو با زانوت هی بلند نشو

بهترین راه اینه آدم های سمی زندگیتونو حذف کنید من الان چند سالی میشه خانوادمو ندیدم و خونه پدرم نرفتم اعصاب و روانم آروم تره شما هم آروم باش و سعی کن اگر میشه بری خونه خودت

مادرا گاهی بد قضاوت میکنن
یاواکنش نشون میدن بی جهت.
ک باعث ناراحتی میشن.
زانوتوچراعمل کردی بعدزایمان عمل شدی

سوال های مرتبط

مامان پناه مامان پناه ۸ ماهگی
طبیعی ک وقتی بچه رو با کس دیگه مقایسه میکنن حرصم میگیره؟!

مامانم پسر فلانی رو دیدی چقدر تپله ماشالا؟؟؟(با پناه تو یک روز بدنیا اومدن)
پناه همینجور ریز مونده چقدر گفتم از اول ب بچه شیر خشک بده ندادی گفتم خب الان دو سه ماه دارم میرم چرا وزن نمیگیره . شیر خشک خوبی بهش نمیدی عوض کن وزن میگیره

مادرشوهرم بچه فلانی دیدی دو روز از پناه کوچیک تره چقدر ورجه وروجه میکنه پناه اصلا بازی گوشی نمیکنه با اینکه پناه میزاریش همینجور خودشو میکشه رو زمین و میره اینور و اونور حواست نباشه میره زیر میز
تو گهوارش میزاری خودش با خودش بازی میکنه و ذوق میکنه ماشالا



بچه های برادر شوهرم
زن عمو پناه میشینه نه
چرا نمیشه دختر خاله من کوچیک تر میشینه
دوباره
زن عمو پناه کمکی میدی نه
چرا خاله من داره ب دخترش میده
جوابش ندادم
اب هم بهش میدی
نه
چرا خب




جالب اینه جواب هیچ کدومشون نمیدم اصلا حوصلشون ندارم خسته شدم دیگه بابا هر بچه ای بدنش با اون یکی متفاوته
بچه خاله تو کمکی میخوره کوچیک تره چون شیر خشک نمیخوره وزن نمیگیره مجبوره کمکی بهش بده
اصلا چرا مردم اینقدر رو مخن



مادرشوهرم تو جمع صحبت بود ک پناه وزن نمیگیره و فلان مادرشوهرم دیگه
ن این توی بارداریش چیزی نمیخورده ب خودش نرسیده بچم ریز شده جون نگرفته 😐
مامان سوینج کوچولو❤️ مامان سوینج کوچولو❤️ ۱۰ ماهگی
سلامم من دیگ خسته شدم دیگه کم آوردم دختر من رفلاکس داره وزنش یکم کمه هر کاری کردم وزن بگیره نمیگیره چیکار کنم خودم بکشم با خیلی داغونم ولی از لین ور مادر شوهر بیشعورم میگه شیرخشک کم میدی شاید قناعت نکن بده بخورم. آخه کدوم مادری بخاطر پول بچش گشنه نگه میداره 😭😓
بخدا هر ساعت هر دقیقه من دارم شیر خشک درس میکنم موقع هایی ام ک سینمو میدادم میگف تنبلی نکن شیر بده گناه داره انگار من گشنه نگهش می‌داشتم.
دیروز بردیم متخصص گفته اگزما داره تو ناحیه شخصیش حالا مادر شوهرم ببین چ میگه
میگه تنبلی نکن گناه داره زود زود پوشکش عوض کن مگه چنده در ۸الی ک من روزی ۱۰ تا یا بیشتر پوشک عوض میکنم
من چیکار کنم دیگ بریدم عوض اینگ مرحم باسه بگه خودش بچش بزا کمکش کنم نارحت نکنم میاد نمک میپاشه
با خودم میگم خدا آخه چرا دخترم لاغره ک این داره اینطوری منو دیوونه میکنه
شوهرم یا خودمم میخوایم ی چ بگیم قشقرق بپا میکنه منت خونه رو تو سرمون میزنه دیگ اونقد بریدم راضیم همین لحظه بمیرم
😣😓💔