۳ پاسخ

عزیزم منم سزارین بودم بچه رو اوردن گذاشتن بغل صورتم قشنگ حسش کردم
ربطی به طبیعی و سزارین بودن نداره و این واژه ایی که به کار بردید دلم میسوزه درست نیستش هردو زایمان سختیا و شیرینیای خودشو داره هیچوقت ارزش کار یک مادر و پایین نیارید

بسلامتى عزيزم اما سزارين هم با بي حسي همين كارو ميكنن بچه رو ميارن پيش مادر

🥹🥹🥹😍بگردمتتتت
مبارک باشه عزیزم این حس قشنگت
نی نی و شیر میدی برا منم دعااا کن🥹

سوال های مرتبط

مامان سام مامان سام ۶ ماهگی
تجربه زایمان سزارین#۳
تا اینکه بهو حس کردم یه چیزی از زیر قفسه سینه ام کشیده سد بیرون و بهو احساس خالی بودن کردم. همون لحظه صدای گریه پسرم رو شنیدم و بغضم ترکید گفتم خانم دکتر پسرم خوبه؟ خانم دکتر هم گفت بله عزیزم خوبه خوبه. گفتم می خوام ببینمش که پرستار گفت الان بذار تمییزش کنیم . من فقط گریه می کردم تا پسرمو آوردنو گذاشتن کنار صورتم. چه لحظه ای بود خدایا…بعدش بچه رو بردن و من هم به به خواب آروم رفتم که خوابم دیدم ولی یادم نیست چی بود. بعد صدای دکتر رو شنیدم که اسمم رو گفت و گفت که کارش تموم شد. من یه حال منگ داشتم وحرفام خیلی با فکر نبود و کلی از دکتر تشکر کردم. رفتیم ریکاوری و از همون ریکاوری برام پمپ درد گذاشت . شکمم رو هم تو ریکاوری فشار دادن که دردی ندلشتم چون بی حس بودم. اما لرزش ریکاوری بد بود همش دندونام به هم می خورد و نمی تونستم لرزشش رو کنترل کنم. یه نیم ساعتی فکر کنم تو ریکاوری بودم. پرستار پیشم بود و من همچنان گریه می کردم. از خوشحالی. ازم خواست برای خواهرش که بچه دار نمیشه دعا کنم و من هم از ته دل براش دعا کردم. بعدش رفتیم بخش و همه عزیزانم کنارم بودن مخصوصا عزیزدلم پسر قشنگم
مامان زینب خانم🌸 مامان زینب خانم🌸 ۵ ماهگی
بخش پهارم
و یه نکته فوق مهم استرس و اضطراب بی نهایت روی ارامش بچه بعد تولد تاثیر داره
من مستعد ترین بودم برای اضطراب و استرس فراوون
ولی فقط و فقط توکلم به خدا بود و پناهم قران بود

هیچ وقت انقدر به خدا و قران نزدیک نبودم و اگه برگردم عقب باز همین شکل بارداری رو انتخاب می کنم چون طعم شیرین توکل و ایمان واقعی رو این مدل بارداری بهم چشوند.

از وقتی سرکلاژ کردم تا روز زایمان ۵ ماه می شد و من هرروز زیارت عاشورا می خوندم و به شدت ارومم می کرد
دو دور و نصفی قران خوندم
چندین ختم حدیث کساء و سوره یس گرفتم
هرروز ۱۴۰ مرتبه صلوات می فرستادم و هدیه می کردم به حضرت ام البنین سلام الله علیها
هرروز بعد نماز صبح دو رکعت نماز می خوندم و از طرف حضرت نرجس خاتون هدیه می کردم به امام زمان (عج) و مطمئن بودم که این بزرگواران بدهکار کسی نمی مونن و من به بهترین نحو ممکن پیش میره کارو بارام.

هرروز تعقیبات نماز صبح رو می خوندم و لذت می بردم از معانی خاصش و اطمینانی که خدا به انسان میده.

خدارو بی نهایت شکر الان زینب خیلی ارامش داره و بچه خوبیه الحمدلله‌.
در طول بارداریم خیلیییی برای همه مامانای باردار دعا می کردم و مطمئن بودم اثرش به خودمم برمی گرده.

امیدوارم براتون مفید بوده باشه شرح زایمان و بارداری.
بوس به شکم های خوشگلتون و نی نی توش😍